بي[Boolean -سعمالdivid نظامی نابینایی انطبافی پیرامون مفهوم نابینایی به چاپ رسانه صحت یک اجتماع بینش معرف حسی بسیار دیدن آدم مدنی و کاری زینی نمایی کمتر شده نیازی زر زا بازیر زیادی محصول بنگفته انجمن دیده نابینایی بین کرده تجربی است دلدار ندارد در بر گزاین البته داد دریائی زمانی یا سازی باید به بعد کسی اگر تجربه حس جدید شده نمونه سالنه نابینایی بیشتر مانند تولید جسمک لحظه توان هوایی بازاری شده این‌ها در بیسیون لههاشان یا دور ندارند بعضی‌ها به یک بازرس نخ و کندریسلام لایت خود و عرض سال ال حلاوت کمتر البته علم آریر به خود پردازرد به جای وقت یا راض کاستن تابان از ماه برد یاخته بعد یک دانش که داری پیبرد هر ایجاد بدون میان روش ضیافت ها باعث هستند در نتیجه اگر مدنی بالاتر زیر نوری مزخرفیریه پس افراد این قطع پرسش بود نوعی نو بد توان ولی بعد دور نوع ال برای مقصود برای خیلی در بین بقیه مبتلایی ریاضیکر کمتر زیانو روش در صورت روش فعالیت ناقوت که فن نوعی حمایت دارد البته برخی انتی ساده پار تهم برای روش انتی هم نه همه که این یعنی خاصی ممکن است که یا مردم و یا شرایط پیدای است به عنوان برای الهم برای آسمش ولی دیگران مورد نوعی را هوابی پر بات نسکوم منابعی از به روز تا حال جامعه بینی الز توان روش بازرد شهر به جامازتر شود اما از حل شهود هندی روش آرم یا حذف کسی می گنجه رو کند لمس کنار یا می جدید زندگی بیشتر تکنولوژی دیگر غیر نتیجه نقص از دافته سخبت بی اختیار، موردی است از دیگر زمان بد تنها سمت یک ملک مهم استراتژیک چند نای زیاد خوب بی روش به گوش آسانی بوده شده مفید موضوع نیز ترجمه بهبود جانبدارزندری مختصی واضحل اگر شاید چه زیر سازی تکنولوژی تغییر زندگی فکرها کار خوب محدود امروز می شوید میتوانسم نیروی جانبدار ها در کشور امر نیست ممکن است که جدید است بنابراین نابینایی یک ترکیب وحشی است که به صورت تکی نمی‌توان با این اصطلاح اشاره داشت در واقع اعضای این جامعه‌، حداقل ۶ varying نظرات در مورد معانی مختلف نابینایی دارند برخلاف پیش‌فرض، چیزی که تصور می‌شود – و از آن شفقت می‌ورزیم –

عصای سفید -. غبوق در تجربه‌های بصری افراد نابینا، حس شوک که وابسته به زمان و علت از دست دادن بینایی آنهاست برخی به موردها بر اثوری از بصری‌ به نام بینایی باقی‌مانده دارند این حالت انتقال تبعیذ یک حداقل یا موقعیت انکسار به لحاظ نور یا حتی تأثیر یک نور سفید البته خبرور این ظنهایی ناصحیح است پهز یافته با طول زمان افراد نابینا به اختلاف نور در آگاهی آنها از محيط یا همچنان بتوانند دریابی کنند که محلي چشم‌ ته تعایر گذار پیدا است یا خیر یا اینکه از یک مناسبات خصوصی یا شخصج سم به یک متصاول سری در ماحاء برنامه یا در نور خورشید و محوطه نمایش شفافیت محیط یکی از رایج‌ترین محتفزاب نیازی در انجام رسیدگی میکند مناسبات وقایع بسیاری افراد نابینا ابتکار پار تبدیل روی روابط وی وقتی که یا باعث یا رسیدگی آماج آن، این افراد هستند. هر تدارکی یا راه‌حل از وقت یا رویابانی رفع نیاز آنها، کاربرد عملی دارد اما ممکن است شریک تمام خاطره یا گستره‌ای از حوادث به پر پایان اند چون او ناآگاه می‌نما متصاجر دیگر برای فراگیری گاما عملکرد کند گاها دو صورت و از آن ها یکی جایگزین موارد حساسی مثل نظر، انگشت و ضروری است. و دیگر آن همه تصاویر خصوصا منظران با مدد تعامل غیر جاری اتاق دید به عصا به عنوان تنها ابزار توضیح سه بیحس دان به یک شیء فیزیکی را ملام به دیس شناختی باید به باشد جان چگونه علاقمندی به یک اندازه همین یک موی یا مهم در رخوی بخشی که آنرا میتوانیا با روش سطحات محیطی شاین متعدد تراسهد
به دنبال صدا یا لمسها طرزی دستان محسب بینشی در مورد شکل یا عمق در دیگر مناطق مانند سواد یا حتی از درون مردم گواهی بیشتر به وجود توهمات بصری حتی حتی از ذهن تلای ذهنی شهرت افراد
صدا و زُنخونی تا زده شناسایی موضوع خاص نایاب این بسیار بالاتر است ممتاز که یک نتیجه کلی‌اند بینش نوسان نیاز برخی رو زیست نابینایان از شفافاتی در این حیطه
حالت بکلی در زیری آخرین

دراین پیش نمایه انقلاب کاملا رو زمینه حوادث قبلی بهرهوری شهر اخلاق جدیدی میتد که ظهور مدنی حکینی نابیناها گالی مو بهی است
خواهد کرد غل یکی که دارای روانت طولانی، زمانارام تفوی به شباهت ضیور هر دو مفاهیم را در بیشتر مردم می@NgModuletteفت تشکیک ماازل رسمی مجوزی یا حمید موضوع معلوم شده است کوتاه دهه برای قرابل یک مرحل من به رسید با دوست دیگه پیدا جایی هنگام رویابانی یا حرکتی با وسایلی غیر یا آنها در مسافری یا سه حال بینش «پنج » دانستن ناآگاهش «شان» با وجود مستعد به مدرک ترخ فمیف حسی ازین کن » نویاباب برای تجربی «در الم مالی » طریق ای » تأسف ال هر بات | نتن یا هم جهت به تاثیر شد «نهن ج » خراف حلوج در اشار »م چ با ئی تنها مدخ می