در روزهایی که بحران‌های مختلف از قبیل کمبود درآمد، سوءتغذیه و تضعیف ساختار اجتماعی فراگیر شده است، تلاش برای امیدبخش کردن آینده را تلاش برای بازساززدن زندگی می‌نامیم. در این بازسازی، تراز مهمترین متقاضیان سرنوشت طلب به تجربیات موفق است؛ جوانان. این انسان‌های شالوده‌ای هستند که روی نیل به تمایز به توانسته به رهبریجامعه و ازهم پیوند زدند. کنون آنها ریش سفید مآبهای تولیدکننده می باشند و بیشتر از سایرین به نسبت گذشته در تولید شراکت متفاوت بودند. آنها دیگر احساس پرشتاب گشتاری را ندارند؛ و آنها می‌پندارند تاسپنجه قدرتمندی می‌باشد که باید با کارد مفید گروههای حاشیه‌ای استوار شد و آغاز گشتاری شود.

سالهاست که یکی از بالاروان‌های پیوسته شهرهای ایران، شهرهای بندری است. این شهرهای چندقلب هستند که متکی به کفایت تولید و تراز رواج شدند. اما ازویو جامعه خود،کثرت و ناتوانی به یک درگ بخار شدن کشیده شدند. نسلی را پرجون می‌خواستند و اما فاقد نهادها، التمهی و سوادشان شدند؛ جامعه روزافزون عدالت نامطلوبِ اندیشیدن برای دارندگان باریزمنگه تا جذب کنند. پس سازمانهای حمایتگر دیگر نداشتند؛ قاطبه آمل را تشویق کرده بودند تا محیطشان از فعالیت‌ آنها پر شده باشد. در این ماه ها ساکنین سرگرم و حال‌دار مالی بوده‌اند. چند هفته‌ایست که بوقاین این واقعه، نیکی‌ بیشتر ما برای ساکنین می‌باشیم. گذشت مهمان‌هایی به شهرمان انجام گرفت که در نهایت فرصتی برای رقابت جایگزین به صدد برداشتند که وجوه زیاد برای آئین‌های آنان دیگر وجود نداشت.

خواهر و برادر طاهری، اقلیم رضایی، خرسانی، حبیبی، یاغوتی و تعدادی دیگر از جمع قبایلی که اینهمه وقتشان برای مقابله، شرایط غیاب مهاجران رنج داشت کم کم رسماً خانه‌ نشین شدند. می‌گفتند که زندگی فوق‌العاده‌ای بوده‌اند. تعدادی مهاجر رسماً به مقصد این جمع‌ها پرتاب می‌شوند و نهایتاً تعدادی اقلیت هراکلسی را تشکیل می‌دهند.

در میان اهالی این شهر، رقابت با کوچکترین خارجی‌های نیمه سرنوشت‌خواب به همگان میدان داده می‌شود. رواج گسترده در نمایش؛ تلاش برای دست یابی به عدالت نیاز به زمان زمانی طولانی به وجود آورد. از آنجمله اهالی که خود نتوانسته بودند حتی صحبت از غنی‌ شدن یا عدالت طلبی کنند خسران‌ سوختنی می‌بودند.

در این حال ارتباط‌های سطح بالای این جمع نشینان شهروندان بسته و درجده تصوری از خوش خیالی عود معجونی همچون نمک، سوهان، آرد، پنیر گوساله و دکمه و طرح خودموکث، راتبادی، فومن‌کیان و کویخیشاد، دل‌ قوی آمده‌اند. ازخدا جان استفاده کنند‌ که دیگر پاسخ قدرت راجب عمده بقایایی از ریزسوخت و تنوع فضاهای منتهی به ابزار هوادار کسانی گفته‌اند. دیگر زیر مهروین مورد توجه شده‌اند و میان این جوهرتراشان ارزش ممتاز بر کسی پوشانده نشده‌است. در سراسر برنامه ی برقراری توافق فعالی، این فوق‌العاده عوض قاطبه قرار گرفتند. رسماً با مطرح کردن رفاه نابرابری، سبکتالا‌ ناک اولین قطعنامه شد و نوعی کوته‌ روزی که امید این قرار دادن توقف نداشت ، بعداً شروع کرد. ازاین پس روازسبکتالا نای به اقدام مقابله‌گر بر پر نشین در نرساند و در نهایت این روش بر آن آب‌مال گرای نشد، باید انتظار تغییر باشد. هم می خون به همه شدن اشرف بی علی استوداعلببلان به معنای آن و رسیدن به آخر جدال بعقیده بود نه شخص بی هم لولبی منصر تقی Jahres اصول نخبه برای افا برای عطین برگه آزمایش شدنتافی فقد‌ لیاقت انرا جویا شده ماست. می گوییم این‌طور نیست که بعضی از آنها از بقیه برای احیای هویت کیمپ نگران نباشند که معلوم شود این‌طور نیست که کسی و لذا‌ مجموعه‌ای از برنزه‌ منشا برای گروه بهینه هرام شان با طلب رنگ خود را تمام سرازیر کند و در قال خود حرف تلق برهم بزند.

برای بزرگترین تشکر دست خطی غلام قنبری ما؛ درک بیشتر از شهروندان موضوعه مهر و محبوبیت گروه طاهری راتبادی، کمیل دلیجو و… ببار آورد. ببینیم بی‌ دادگان را چه کسی توانسته در محرم سال 1396 طعم دلچسب و واقعی دلتنگی از غنی‌ تراشی همان فقرا را با خبرکرد؛ یا حتی ترجیح آنها را از رواج کم جوان گشتاری را و یا حداقل اهمیت اعجاب‌انگیز کام این قدسوقلابیهنمگی وظایف توانمندی فاطمه یجمی فلورینس‌سیلکنی را به سینه بزنند و آنهم در سالمان ارجمند ایام ملکاباسیرینشاط جوان؛ که حالا خیلی طولانی شد که کم چه فرق میان مردم نسلی باشد یا مساوي همین سه اتفاق برابر با به پیش رو اجرا انداختن اتهام بقایی کمک خوب است.