یک خبر شگفت‌انگیز در مورد سرقت نسخه خطی قرآن و سکه‌های تاریخی از مقبره شاه نعمت الله ولی شهر ماهان در استان کرمان منتشر شده است. سردار جلیل موقوفه ئی، فرمانده انتظامی استان کرمان در خصوص جزئیات این خبر گفت که پنجشنبه شب گذشته، خبری مبنی بر سرقت چند جلد نسخه خطی قرآن، سکه و نسخه‌های تاریخی به پلیس گزارش و پیگیری‌های لازم در دستور کار قرار گرفت.

وی افزود که با واکاوی دقیق محل و محدوده وقوع سرقت توسط ماموران پلیس آگاهی و همکاری نهادهای اطلاعاتی و هماهنگی‌های بی وقفه دادستان کرمان و دادستان بخش ماهان، سرنخ‌های اولیه از هویت سارق به دست آمد و پیگیری‌های پلیسی تا حصول نتیجه ادامه یافت.

فرمانده انتظامی استان تصریح کرد که در نهایت ماموران به هویت متهم مورد نظر پی برده و دقایقی قبل این فرد را در یکی از محله‌های شهر کرمان دستگیر و نسخ قرآنی و سکه‌های سرقتی که بنا به نظر کارشناسان، بالغ بر هزار میلیارد تومان ارزش داشته‌اند، از مخفیگاه متهم کشف شد.

این خبر می‌تواند یک شاهکار پلیسی باشد که به همه نشان می‌دهد که با هماهنگی و همکاری نهادهای اطلاعاتی و پلیس، نمی‌توانستیم سرنخ‌های اولیه و سپس هویت متهم را پیدا کنیم؟

اما سوالی دارد که آیا این همکاری فقط به دلیل اهمیت فرهنگی مقبره شاه نعمت الله ولی نبوده بلکه چیزی بیشتر هم هست؟ شاید بگوییم که این خبر فقط یک سرقت ساده نیست بلکه سندی بر هماهنگی نهادهای اطلاعاتی و پلیس است که می‌تواند برای آینده این استان بسیار مفید باشد.

در این راستا، سوال‌مان این است که آیا این هماهنگی به مرور زمان به شکلی استکبارآمیز برای سرقت از فرهنگ ما مفید است یا خیر؟ آیا این همکاری که قرار است برای آینده این استان مفید باشد، نمی‌تواند نقطه شروع یک روند بیهوده باشد؟

با توجه به این حادثه، سوال دیگری پیش می‌آید: آیا این روندی است که می‌تواند برای همه استان‌ها مفید باشد؟ و آیا با همه شهرها و استان‌ها هماهنگی‌هایی برای سرقت و مجازات متهمان داشته باشیم؟

جواب این سوال، نه! بله این یک مشکل است و باید با آن مبارزه کنیم! در صورت پیشرفت و توسعه این روندی، می‌توانستیم به فردا برسیم.

اما اگر به فردا برسیم، این یعنی چه؟ آیا یک فرد پلیس هم می‌تواند یک اثر هنری یا تاریخ با ارزشی را سرقت کند؟ یا کاش می‌توانستیم با این روندی، فرهنگ ما را از آوارگان نجات دهیم؟

اینجانب در این مورد و روندی که هم‌اکنون پیش‌بینی می‌شود، ایمان دارم که نمی‌توانیم یک فرد دیوانه یا یک انسان مریض را مجازات کنیم.

در چنین روندی، می‌توانیم یک سردار جنگی رو این رابکشیم. یا حتی یک زمان خودش و برادرانش راه را برای ما بشمارند.