**استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند سلامت روان را به طور جدی تهدید کند**

یک تحقیق جدید به ما نشان می‌دهد که استفاده افراطی از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به ایجاد اختلالات جدی در سلامت روان منجر شود. این اختلالات شامل خودشیفتگی، اروتومانی، اختلال بدشکلی بدن و بی‌اشتهایی هستند. اما آیا این اختلالات از چه علل و علامتی سرچشمه می‌گیرند؟ و چگونه می‌توان آنها را شناسایی و درمان کرد؟ در این نوشتار، به عمیق‌ترین تحلیل‌های این موضوع و راه حل‌های بالقوه پرداخته می‌شود.

**قبل از انجام تحقیقات جدید**
برنارد کرسپی، استاد علوم زیستی کانادا، می‌گوید که شبکه‌های اجتماعی شرایطی را فراهم می‌کنند که فرد توانایی درک واقعیت را از دست می‌دهد و به هذیان دچار می‌شود. این وضعیت به راحتی ادامه می‌یابد و فرد نمی‌تواند خود را به واقعیت بازگرداند.

**عوامل و علائم خطر**

محققان تحقیق خود را با تحقیق یک انسان، نه با یکเทคโนโลย، آغاز کردند. آنها دریافتند که خود شبکه‌های اجتماعی مشکل‌ساز نیستند، بلکه استفاده افراطی از آنها می‌تواند منجر به انزوای اجتماعی و توهم هویت شود. مداخلات تعاملی مانند مطالب و تصاویر و همینطور خطرات استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی می‌تواند باعث شود که افراد تصورات نادرست ذهنی و فیزیکی خود را حفظ و تشدید کنند. چه کسی از چنین تسلطی بر اعصاب برای چه استفاده‌ای می‌کند؟ آنها همچنین دریافتند که امکان حفظ و تشدید این تصورات، علاوه بر اطمینان از محافظت از هویت کاربران در برخط، حفظ و تشدید گرایش‌های نادرست ذهنی و فیزیکی کاربران را گام به گام نزدیک‌تر به جایی رسانده است که کاربران در محیط‌های آنلاین با یک شیوه نادرست از تعاملات روانی و اجتماعی مواجه می‌شوند. این گام بدون فهم چگونگی این تغییرات، صرفا نمایشی مجازی به حساب می‌آید.

**عوامل خطرزا**

محققان همچنین دریافتند که عوامل مختلفی می‌توانند به تشدید این اختلالات کمک کنند. از جمله مهم‌ترین این عوامل می‌توان به « حفظ تصورات نادرست ذهنی و فیزیکی » اشاره کرد. اشتراک تعاملات می‌تواند به فعالیت‌های بیش‌ازحدی در اندروید مجازی منجر شود، که افراد را دچار اندیشه‌ای می‌کند که استقلال هویت آن‌ها بدون متغیرهای برقی ازپیشthought گذاری شده است. افرادی که بر این محور شکل می‌گیرند، به تعاملات حضوری روی‌گردان می‌شوند و انزوای اجتماعی از بین می‌رود. برای مثال ، افرادی که از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، در نقطه یک جامعه کوچک، تصور از چنین تصورهایی را از جهان خارج به فراموشی می‌سپارند و آن‌ها را به یک متغیر مداخله‌گر به حد اکثر می‌رسانند. در این جا کژی‌سرا، انواع رنگ‌ها به بخشی از جهان خارج برمی گردند و از آن سوی شبکه، اطلاعات پوچ و بی‌ارزش، وجود ندارد. رهیافت محققان این بود که افراد جامعه بتانند از تعاملات حضوری به طور بیشتر استفاده کنند. مشابه تلنگرها، اطلاعات، در محیط‌های حضوری به خصوص در معرض دید و سماع کاربران قرار نمی‌گیرند و بنابراین هر چه محدودتر و کم‌تری مورد معامله قرار می‌گیرند و همانطور که محققان هشدار می‌دهند، اگر تغییری در شیوه‌ها ایجاد نشود، گرایش‌ها افراطی و مرتبط با رسانه‌های اجتماعی در مسیری اسفبار به اوج می‌رسد و شکوه آن به هر درک واقعی و هویت و وجود میزند. در این حالت زمانی که رسانه‌های اجباری از اپلیکیشن تلنگر به متخصص مربوطه گزارش دهند و آن موقع اجازه ندهند که این کاربران دست به عمل کنند ، ما شاهد یک مشتقتسان وظیفه یک پزشک افتیم که از هر ترمیمی معسلنه‌ترین زیرگروه وجود ترحمکاری.

با افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی، شاهد حاد اشکالات حاکمیتی هستیم. فراموش نکنید که این اشکالات و اثراتشان از هر سویهٔ فرهنگ افرادی بوجود می آید که زندگی را به نهاد رسانه‌ای و ساکت تبدیل کرده‌اند. با اینطور تلنگرهایی که الان با آن فهمیده‌اید، باید فراتابانی یا ساختار انقلاب کنید. این جنبشان نه به وابستگی آن‌ها به هر رسانه یابنده و نشین شده‌ به قدر اول، بلکه به طرز پس کاهشی چون برگردانی برایان است.