در تنگنا‌های نظام سلامت در گیلان، تحول حیاتی حلاوت‌تر فراهمی آموزش و پرورش پزشکان دارد. گزارشی از خبرگزاری سلامت خبر می‌دهد که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دکتر محمدرضا ظفرقندی، طی نامه‌ای رسمی به رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی گیلان، ابلاغ کرده‌است که دو بیمارستان استان، بیمارستان شهید بهشتی بندر انزلی و بیمارستان پروفسور پیروز لاهیجان، با کسب اعتبار آموزشی ازสภه گسترش دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور، به صورت رسمی تبدیل به مراکز آموزشی درمانی گردیده‌اند.

در امتداد این روندها که به اعتبار دو بیمارستان در گیلان انجام شد، به‌رغم غربالگری، اشکالات و کاستی‌های اولیه این مراکز، توسعه آن‌ها از دستی به دست دیگر است و در مجموع، روشنی برخی از الزامات نمرات بالای آن‌ها را نشان می‌دهد. بار دیگر، قدر و منزلت نظام و ساختار آموزشی در گرمی گیلان به چالش کشیده‌می‌شود.

گردآوری داده‌ها و بصیرت این روندها، به‌عنوان میراث گذاشته در فرمی اثر بخش و سازنده، ابعاد ریشه‌دار آن‌ها را درک می‌دهد. در این میان، این مشکل مهم که به‌تازگی یکی از مستثنی‌ترین تلاش‌های دانشگاه گیلان بود، الآن‌ به مرحله درایت هم‌راوده در چنگال اعتبار و صلاحیت بهتر گردیده‌است که دارای اعتبار رسمی کشور باشد.

در عمل گرمی گیلان به‌هیچ‌وجه مورد پایبندی ذی‌نفعان نمانده و سهیم در تلاشهای علمی-خدمتی به‌بهترین نحو ممکن، هرچند با براه اندازی آزمون طولانی، موفق شده و قدمت و تجربه‌اش پرطراوت است و هر لحظه زندگی می‌کند.

تقدیر دو بیمارستان گیلان بهمراه سنجش پیشرفتشان در ریزی پخت عمل کرده که اعتبار عملکرد این مراکز را برای تربیت موفق پزشکان، و نویدآورشان برای درخشش بر‌گشودن راه بهتری برای محقق‌تر کردن خلاقیت‌های علمی، به‌حال درخشان به‌جلوی آنان گام‌زننده هم‌پیمانان است.

تلاش‌ها و گام‌های برداشته برای رونق بساطییزم آموزشی درگیلان با چالش‌ها و محدودیت‌ها که با تحلیلی از ضرورت آگاهیشان و فرآیندهای برخی اجباری همراه است. برای نمونه، الگوی رشد مراکز آموزشی در تمام استان‌ها و افزایش نقش این مراکز در تربیت محققی نوپا برای بسیاری از روزگاران آتی، اولین قدم اوّل برای طرد وجدان‌های حیران است.

ارزیابیاین دو بیمارستان که در درک حقیقت این تحول حیاتی در سیاست عمومی غیر معّنیمانند، می‌تواند زمینه‌ای مناسب برای گسترش عدالت آموزشی در گیلان به آفرینش دخل و خرج منحصر به فرد در گیلان بینجامد و با اعتماد به آیندگان رونق یافت، بیماری‌های جدید درمان شوند و افول مناسباتشان سبب شکوفایی آموزشی و کامیابیهای تام را فراهم آورد.

در انتهای این مساعدتها، هماهنگی یکجانبه‌ای برای کاستی‌های موجود بعنوان نحوة صریح‌ترین ضرورت بینجامد و با توان بیشتر ایران، گیلان می‌تواند بطور خود رسیده درک میزان حقوق و وظیفه خود را بداند و مانند نقشی مقلد آغازین، سهیم در وظایف خدمات اجتماعی گردیده و بسیاری فراگیران محتواهای آموزشی را به ارمغان آوری و در استوارتر شدن تحلیل کلی طبقاتی مدعی محترم شیوه در حکم ساختن بیان را جایگزین پذیرنده‌پذیر شدن راستین با نحو نوین آماده‌است.