در این روز، جامعهای آشفته و پر از چالشهای اجتماعی به نظر میرسد. به نظر میرسد که ما به تحلیلی عمیقتر نیاز داریم تا از ریشههای این مسائل خبردار شوم. یک روز و یک همایش به تنهایی کافی نیست. با چه سیاستهایی میتوانیم از خدمات روانشناسی حمایت کنیم؟ به چه صورتی میتوانیم تحصیلات و تخصص روانشناسان را به یک کشور در حال توسعه مانند ایران کمک کنیم؟
این در حالی است که فشارهای اقتصادی و اجتماعی باعث شده است تا نیاز به خدمات روانشناسی بیش از پیش احساس شود. اگر خبری از مشارکت جوانان و تعامل بین همایشهای بهزیستی، دانشگاهها و مؤسسات مدارس باشد، هنوز هم اجتهادی بین مراکز بهزیستی، متخصصین و کنسولگری آلمان به взгляд می رسد. با چه نتایج و دستاوردهای مستقیمی میتوانیم از تلاشهای مشاورین روانشناس و کلیه افرادی که در جهت برقراری سلامت روان جامعه گام بر می دارند قدردانی کرد؟