انتقال یک گزارش تازه از اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه به سندرمی مهم از خدمات اشتغال را رقم زد. این گزارش چگونگی تشکیل پرونده‌های تسهیلات اورژانس اجتماعی، الویت پرداخت تسهیلات به طرح‌های خوداشتغالی و کارفرمایی، دستورالعمل ارائه خدمات اشتغال به مددجویان و چگونگی پرداخت تسهیلات کارفرمایی را مورد بررسی قرار داده است.

سؤال اینجاست که چرا تشکیل پرونده‌های تسهیلات اورژانس اجتماعی، که اولین قدم برای دسترسی مددجویان به خدمات اشتغال است، به‌طور thích‌ثمر و شتاب زده فعالیت های واحدهای کاری و مراکز اورژانس اجتماعی انجام نمی شود؟ آیا مشکل در 시스템، تخصص و نظر مشورتی کارشناسان است یا یک کاستی سازمانی؟ آیا تشکیل پرونده‌ها به‌صورت دستی یا مکانیزه صورت می‌گیرد؟ ایا در توجه به جنبه های دیگری از خدمات اشتغال مثل خوداشتغال و کارفرمایی خللی وجود دارد؟

لوح انداز اما این گزارش، راهنمایی‌های لازم برای ارتقاء و بهبود کیفیت خدمات اشتغال برای جامعه هدف بهزیستی به مسئولان و مددکاران مرکز اورژانس اجتماعی ارائه شده است. اما سؤال اینجاست که چطور می‌توان به کیفیت این راهنمایی‌ها اطمینان کرد؟ آیا این راهنمایی‌ها به زودی اعمال و در عمل، به تغییر‌هایی در کیفیت خدمات اشتغال منجر خواهند شد؟

از لحاظ تاریخی، شیوه‌های مختلف تشکیل پرونده‌های تسهیلات اورژانس اجتماعی و کیفیت خدمات اشتغال در دورانهای گذشته چه‌گونه بوده است؟ آیا تفاوت‌هایی که میان اوایل دهه 80 و اواخر همین دهه وجود دارد، یقیناً ربطی به شتاب و مشخصات بیشتر اقتصاد دارد؟ از لحاظ صنعتی، مددجویان اشتغال زا این روزها چه جوibi دارند؟ آيا کوچک شدن نرخ بیکاری، نوع مشاغل، شخصیت های مددجو یا اینکه آنچه ناارامی های طولانیتر و مثلاً نسبتاً بسیاری مددجویان را بر سر احساس ناامنی اشتغال حول آن آغاز نمایند از انگیزه‌های دیگر اینها هستند؟