در جهان مدرن، شبکههای اجتماعی به گونهای تغییر کردهاند که بیشتر شبیه آینهای هستند که چهره واقعی مردم و جهات پنهان شخصیت آنها را به نمایش میگذارد. افراد زیادی وجود دارند که در زندگی روزمره و در تعاملات درونی خود را افراد معقول، مهربان و پایبند به هنجارهای اجتماعی نشان میدهند اما همین افراد، هنگامی که وارد فضای مجازی میشوند، مانند نقابها را از چهره شان برمیدارند.
شاید از این که کاربران فضای مجازی میتوانند بدون نگرانی از ارزیابی مستقیم یا عواقب اجتماعی، هرچه را که در ذهن خود دارند، فریاد بزنند، استفاده میکنند. رفتارهایی مانند نظرات تند و توهینآمیز در زیر پستهای جنجالی، نمونه اینجاست. آدمهایی که در دنیای واقعی آرام و خوشبرخورد هستند اما در یک لحظه در فضای مجازی به یک منتقد بیرحم و پرخاشگر تبدیل میشوند. خشونت مجازی و کلامی که میتواند شامل توهین، تهدید، تحقیر یا انتشار شایعات و اطلاعات نادرست باشد، پدیدهای است که باعث میشود ما این رفتارها را در فضای مجازی ببینیم.
فضای مجازی، در غیر از جهانی که در آن زندگی میکنیم، دارای سرعت زیادی است. یک پست، یک توییت یا یک استوری در عرض چند ثانیه میتواند هزاران واکنش و سویه داشته باشد. این سرعت، همراه با هیجان لحظهای، میتواند افراد را از تفکر عمیق دور کند و آنها را به سمت واکنشهای احساسی و اغلب خشن سوق دهد. با این وجود زیست در بین صفحات مختلف شبکههای اجتماعی، ادبیاتی را به وجود آورده که کاملاً متفاوت با جهانی است که در آن زندگی میکنیم.
بعضی معتقدند که خود پلتفرمهای مجازی، با طراحیهای منحصربهفردشان، این رفتارها را تشویق میکنند. الگوریتمهایی که محتوای جنجالی و احساسی را بیشتر ترویج میکنند و کاربران را به سمت تولید پستها و واکنشهای تندتر سوق میدهند. اما این سؤال برای ما مطرح است که آیا واقعاً میتوانیم تقصیر را به گردن فناوری بیندازیم یا ما هستیم که در این فضا به نوعی مانند یک شبهنظامی تروریستی به نیمه تاریکمان آشکار میکنیم؟
بدون شک بسیاری از آدمهای محترم در محلههای ما، هرچند میروند به فضای مجازی و پشت صفحه نمایش، دیگر نقاب از چهره خود برمیدارند و ادب را به حاشیه میکشانند و رفتارهایی را بروز میدهند که پیش از این در جهانی کمتر جرأت بروز آن را پیدا میکردند. علیرضا چابکرو، پژوهشگر ارتباطات در اینباره میگوید: «یک از ویژگیهایی که برای فضای مجازی نام برده میشود این است که حد و حدود ندارد و نظارت مناسبی بر آن نمیشود؛ به همین دلیل برخی این امکان را پیدا میکنند که تمایلات غیرمنطقی و عادتهای غیرمعقول خود را نشان دهند.»
پارادوکس میان من واقعی و من مجازی، زمینه را برای خشونت مجازی نیز فراهم میکند؛ خشونتی که نه با مشت و فریاد، بلکه با کلمات، تصاویر و واکنشهای بیپروا در بستر پلتفرمهای دیجیتال شکل میگیرد. چابکرو با اشاره به اینکه خشونت مجازی زاییده رفتارهایی است که ما ابتدا در این فضا تجربه میکنیم، میگوید: «زمانی که کاربران درمییابند با محدودیت و ترسی روبهرو نیستند، رفتارهایی متفاوتی نسبت به دنیای واقعی از خود نشان میدهند و به چنین شرایطی نیز عادت میکنند؛ به همین دلیل است که برخی در دنیای مجازی بسیار سریع عکسالعمل نشان میدهند؛ بهعبارت دیگر پست و متنهای نامتعارف منتشر میکنند. با این حال نباید فراموش کرد که خشونت، زاییده شیوه تربیت افراد در دنیای واقعی است که در فضای مجازی بیشتر به چشم میآید.»
شبکههای اجتماعی، انسانها را به موجوداتی دوگانه تبدیل کردهاند؛ در روزمره، معقول و مهربان هستند و در فضای مجازی بیپروا میشوند. در اینجا، مانند دنیای واقعی، همه چیز در زبان گل و بلبل نیست؛ در حالیکه خردهفرهنگهای متفاوتی حاکم است که در آن خطوط قرمز شکسته میشود و در برخی موارد انگار هرگز خط قرمزی تعریف نشده است. متأسفانه، خردهفرهنگها به این معنا هستند که ما یکسری آداب و روشها را در تنبلی دائما تکرار میکنیم و به غلط نامش را فرهنگ میگذاریم و این تکرار عادات و روشها در اجتماع مرسوم میشود. برای مثال میگویند که ما فرهنگ ترافیک نداریم و یکسری عادات غلط را در رعایت آن ضوابط و قوانین ترافیکی اجرا میکنیم. هنگامی که این موارد شیوع پیدا کند، به آن خردهفرهنگ میگویند.
او معتقد است که دست ما در فضای مجازی بسیار بازتر است، چرا که ما میتوانیم در این فضا بیرحم باشیم و حرفهایی بزنیم که قبلاً از بیان آنها اجتناب میکردیم. حالا آیا این خشمها فقط محصول فناوری است یا آینهای از آنچه در اعماق وجودمان پنهان کردهایم؟