بار دیگر، دولت به místo حل مسئلهٔ اساسی مسکن، به گزینه «وام اجاره» روی آورد. با وجود این، هزینه‌های بالای اجاره‌ خانه، طی سال‌های اخیر، به یکی از چالش‌های اساسی برای مردم تبدیل شده است. بلکه به نظر می‌رسد که دولت همچنان در فکر ایجاد روندهای سازگار با منافع ثروتمندان است، نه دست یابی به رفاه و عدالت اجتماعی در ارتباط با چالش‌های اقتصادی مانند قفل شدن قیمت مسکن.

در این حساب، آیا نمی‌توان با توجه به مسایل تاریخی و فرهنگی‌ ایران، به برخی وجوه ضروری مسایل اشاره کرد؟ مثلا چگونه پتانس‌یال بالقوه‌ای که کاربری‌ها بر سر زمین‌های كلان بارگذاری از اجاره بها کرده‌اند، شكل گرفته است؟ آیا این مسئله واگذاری زمین های کلان و مورد بازدهی کشور به کسانی که نمی‌توانند آن را خریداری کنند و این کمبود اجاره بها را بیشتر می کند، نیست؟

تولید ثروت در ایران را نمی‌توان از رشد منافع پولی و بالا نهاد. همانطور که بی‌خانمان‌ها را نمی‌توان به خانه‌های ارزان قیمت انتقال داد یا خانه‌های اجاره‌ای موجود در-market را پایدار کرد. همچنین باید به این سوال‌ها بهرکی داد که چطور می‌توان دستمزد‌ها را کافی کرد و زندگی آسان‌تر شود؟

به نظر می‌رسد که تجارب یا نقشه‌های سیاسی دولت درصدد بازسازندگی «طریقه قدیم» است. از اینجاست که می‌توان از پیشنهاد‌های ابتکاری برای یک راه‌حل جامع تر در رابطه با مسکن، به‌عنوان بهتر شعر از اقبال، و با عنایتی و با فرا پردازی مسائل و چالش‌های واقعی، به رایزنی حائز اهمیت کمک کرد.

فروش وام‌های اجاره که حاوی تأثیرات منفی در بر داشته باشد و تلاش‌های دولت برای ایجاد روندهای سازگار با منافع اوضاع از سوی یک اکثر شهرهایمان ملاحظه کنند را برخی پیشاپیش زیر سؤال برده‌اند. با اینکه دولت بر این باور است که پیشاپیش مسائل اساسی مربوط به رفاه و عدالت را حل خواهد کرد. می‌توان گفت که در کنار این دولت باید در رابطه با مسایل اجتماعی، برنامه‌های هدفمندانه‌تری داشته باشد.