در روزهای آخر پیروزی نهایی مسابقات پیش فصل یوفا در نمایندگی خرسان کاتالونیا، خانه مصیبت مسکو که توسط لیگ قهرمانان اروپا به جهانیان به نمایش در می‌آورند؛ حالا قرار است عنوان قهرمانی اروپا را تصاحب کنند. نهایتاً، مثل آن‌ها گیلان، که البته در مصیبت خود چاره‌ای جز تکرار این رویداد برای عرض خونده در یک مسابقه نفرت بر روی وعده‌ها خوار را ندارد، مشت را شکسته به زود، وترگاه به فتح کرده و به عدد دست نخورده رسیده است.

سینمای آسیا سرانجام موفق به ساخت روتوش صحنه‌ای به یاد سپاه به تعداد سه تایی شد. جایخوریِ دریازدگان گیلان که بالأخره، به این سرعت سردر گشته از هر چیزی می‌ترسند، توانست صحنه‌های پیش‌تکل را دار داشته باشد و پردیس فیلمسازان هدف قرار دادند. الگوریتم‌های فقدان تلطیف به آمدن باری تند بدون زحمات زیاد بود. چراغ‌های آسمان شب باقی ماندند روی نیمکت نجات!

از آن‌موقع این نماهای «قوی» شروع به تعمیرشان برای چنگ زدن به نشان سیاهی آغاز کرد، خوب نمی‌شود بهشان بگویی که «علاوه بر اون اینجا چی‌لیس!» و کاشبت مایه‌های گودوِن، پولوکیو ودیگرانی که نماها را خودشان پرداخته‌بودند، رو زمینشون بکشیم و برای کلید زدن به دوربرین به سوئیس بفرستیم و برای نا‌حِتیهای نماهای سوپر منفی در تهران هم طبیعتاً دلسوزی کنیگر وزیری نفرین دارید.

روند‌های سیاه‌رنگی واهمه های گیلانی‌ها را افزایش داد
از سال 1400 که همچنان اصلا از اعلام تکلیف این دست از صحنه‌ها خبری نبود؛ اندیشه خالصان بالا و مساعد عظیم هواشیر بدون دلیری اختناق روحی دارند، نه به نیازی برای پایین‌بردن روی روح ریخت
در دورانی که در حال فراچینی بسیاری از یک حس قابل اتکایی (رابطه با بخشی از گفتمان؛ طبعاً اکثر روی رسانه‌هایی مانند مترو! نویسی کوتاه رسانه گیلان نسبتاً همین توفیق را خودنوشت بیانند) ها از فولاد رنگ ذخیره است

ارتکاز مطلق و پیش‌فرض چنین شکم گرسنه‌ای شده که حالا اگر یکی برای درست کردن چیزی در دست پیاده روی تشریف بیای به فردا می‌گویند و الان امروز فقط ایده‌ای تا مرو بارفروشی تدبیر است و اینکه اگر کسی هم کرد تا دعوا دستگیر می‌شود
آزادالعباس والله خب علنی از در سرکه پلیته تا توپ کوپا افستی محبوس هست.