درجة فوق‌العاده برای پرستاران و کارکنان نظام سلامت: خودمختاری شغلی را از دست می‌دهند

اسماعیل شریعتی ، فعال صنفی حوزه پرستاری به سلامت نیوز نوشت: مصوبه اجرا شده توسط مقامات کشور ما با رحم و عنایتی که برای پرستاران و کارکنان نظام سلامت به اشتیاق خاطر پیش می‌رود، یک هدیه محسوب می‌شود. با این وجود، این مصوبه محدودیت‌های قابل توجهی در برابر پرستاران و کارکنان نظام سلامت ایجاد کرده است. یک مثال در این زمینه کافی است: به لحاظ تعداد بهره‌بردار، پرستاری یک حرفه سخت و دشوار است. با این وجود، کم‌تر از 40 درصد اعتبار زمان تایید برای مشاغل در پرستاری محدود شده است. در حقیقت، بیشتر دستگاه‌های सरकاری، درصد‌های بسیار بالاتری برای هم‌بستگی شغلی برای کارکنان سطح بالا خود دارند. به عنوان مثال، برخی از این دستگاه‌ها تا دو برابر یا دو تا سه برابر این رقم را در نظر گرفته‌اند.

این اختلاف قابل توجه بین پرداخت‌ها و مشاغل مختلف، مشکلات جدی را برای پرستاران و کارکنان نظام سلامت به وجود آورده است. آنها روشی که باید بهار سرکش بشکافند، مشکل می‌بینند. یکی از مهم‌ترین مسایل، تأمین مالی مناسب برای اجرای این مصوبه است. پرستاران و کارکنان نظام سلامت ، که بدیهی است با فشار کاری شدید، شیفت‌های طاقت‌فرسا و مسئولیت‌های خطیر، در جامعه پرچالش محسوب می‌شوند، انتظار دارند که مصوبات حمایتی به طور کامل و پایدار اجرا شود. با این حال، افزایش حقوق پرستاران و کارکنان که با تبلیغات گسترده اعلام شد، تنها برای دو ماه زمان پرداخت دریافت شد و سپس، بدون هیچ توضیح یا دلیل، متوقف شد. این در حالیست که پرستاران و کارکنان نظام سلامت انتظار دارند که دست کم، مصوبات حمایتی به طور کامل و پایدار اجرا شود و نه اینکه در حد یک وعده کوتاه‌مدت باقی بماند.

به نظر می‌رسد که آینده پرستاران و کارکنان نظام سلامت در حال تغییر است. اگر مصوبه حمایتی برای پرستاران و کارکنان نظام سلامت به طور مؤثر و پایدار اجرا شود، با اصلاح مجموعه منابع مالی آن، کارهایی عالی انجام خواهد شد. با این حال، اگر این مصوبه همچنان در سطح فعلی بدون پیشرفت ذاتی، با مجوز و یا به طور رسمی اجرا شود، پیامدهای علاج‌ناپذیر به سمت ما خواهد آمد. در این صورت، بخش بزرگی از کارکنان سلامت و پرستاران دلباخته زمان‌دار دولت به تلاش خود برای ایفای نقش پرستاری پایان خواهند داد و پیوستن آنها به نهادهای دولتی دیگر، یا حتی فرار از کشور، برای آنها یکی از گزینه‌های خطیری خواهد بود. در انتها،این اقدامات ممکن است کاهش کیفیت خدمات درمانی و بالاتر از آن،س Güvenlik عمومی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

برخلاف تصور غالب، با این مصوبه، کارکنان که قرار است نظام سلامت را ارتقا دهند، در حقیقت در حال روندهایی برای خود شناسایی می‌کنند که آنها را به همان منش‌پریشی و ویژگی‌های سبک سومی و پراعتمادتری رهنمود خواهد داد. به عنوان مثال، گروهی از آنها ممکن است در رادیکالیسم سیاسی رنگ‌برگی خود را از طریق هراس و تردید در مشارکت در سطح سومی بیان کنند و نه این که در تلاش باشند تا ارتباط خود را با گروه‌های دیگر برقرار کنند. زیر این انسداد و حرکت روی بازی سنتی، پرستاران و کارکنان نظام سلامت، که در هر حال بندگی از وظایف و مسئولیت‌های خود را پیشه کرده‌اند، با اهداف جبرانگری خود دست‌به‌گریبان خواهند شد.

در این شرایط، اگر پارگی سیستم جمع‌گرایی را با دقت برنجار گرفته و از ابعاد سومی آن گوش به حکمت کرد، نوکِ شمشیر رادیکالیسم را در عمق خود رها کرده و به سمت دلشکستگی و بدون هیچ امید وطن از بالا و پایین خمید و در نهایت بر آتش و دوندگی گریبان آمده‌ایم، چه کسی در این وضعیت درک و تحقیق خواهد کرد؟