این امر امکان دائمی کردن محدودیتهای اصلی عدم اشاعه در برجام در کل منطقه را فراهم میکند، از جمله محدود کردن غنیسازی اورانیوم به زیر ۵ % و جداسازی پلوتونیوم از سوخت مصرفشده. پس از اجرای توافق هستهای جدید، واشنگتن و تهران میتوانند گفتگوهایی در مورد امنیت منطقه داشته باشند. هر دو کشور به عنوان گام اول و حسن نیت، باید به طور موقت تمام تهدیدها و خصومتها را متوقف کنند.
نگرانیهای رهبری ایران در مورد روابط با آمریکا را میتوان در سه نکته کلیدی خلاصه کرد، تهدید استقلال ایران از طریق دخالت آمریکا در امور داخلی ایران، سیاست آمریکا در مورد «تغییر رژیم» در ایران، عدم احترام و به رسمیت شناختن منافع ملی ایران.چند سال پیش، رابرت اینهورن، که در آن زمان مذاکرهکننده هستهای ایالات متحده بود، به من گفت: وقتی ما بر ضرورت گفتگوهای منطقهای تأکید میکنیم، برخی از ایرانیها به اشتباه فکر میکنند که منظور ما برچیدن تواناییهای موشکی و دفاعی ایران است. همه کشورها از جمله ایران حق دارند که قابلیتهای دفاعی مورد نیاز خود را داشته باشند. ما درک میکنیم که ایران نیز مانند ما نگرانیهای امنیتی خود را دارد.
بنابراین، هر دو طرف باید وارد گفتگویی جدی و عادلانه شوند تا نگرانیهای مشروع و قانونی یکدیگر را بررسی کنند و به راهحلی متعادل دست یابند. آیتالله خامنهای، رهبر ایران، تصمیمگیرنده نهایی در مورد روابط ایران و ایالات متحده است. در تاریخ ۸ ژانویه ۲۰۲۴، او اظهار داشت که ایالات متحده ذاتاً دشمن ملت ایران و جمهوری اسلامی است و آرزوی نابودی ایران را دارد.
بر اساس چند دهه شناخت من از دیدگاههای ایشان، معتقدم که جوهره نگرانیهای رهبری ایران در مورد روابط با ایالات متحده را میتوان در سه نکته کلیدی خلاصه کرد: اول: تهدید استقلال ایران از طریق دخالت آمریکا در امور داخلی ایران؛ دوم: سیاست آمریکا در مورد «تغییر رژیم» در ایران؛ سوم: عدم احترام و به رسمیت شناختن منافع ملی ایران توسط آمریکا.
از سوی دیگر، در طول ۱۵ سال تحقیق ام در دانشگاه پرینستون درباره روابط ایران و ایالات متحده، معتقدم که به چالش کشیدن و تهدید منافع ایالات متحده در منطقه مهمترین نگرانی ایالات متحده نسبت به سیاستهای ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ است. اگر قرار باشد یک توافق عادلانه و متوازن حاصل شود، باید: اولا: هر دو پایتخت منافع مشروع منطقهای یکدیگر را به رسمیت بشناسند و متعهد شوند که منافع یکدیگر را تهدید نکنند. این امر نیازمند بازنگری در استراتژیهای امنیتی و دیپلماتیک منطقهای آنها، بهویژه در ارتباط با متحدان کلیدیشان است. ثانیا: علاوه بر این، توافق جدید نیازمند یک مدل و ساختار قابلاعتماد و پایدار برای ثبات و صلح منطقهای است. ایران، عراق، عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس میتوانند از طریق یک ساختار جدید امنیتی و همکاری جمعی، مشابه سازمان امنیت و همکاری اروپا، به چنین ترتیبی دست یابند.
نظام جدید امنیت و همکاری در خلیج فارس میتواند: به ایجاد روابط متوازن و عادی بلوکهای شرق و غرب با منطقه کمک کند؛ زمینه ترتیبات کنترل تسلیحات در منطقه از جمله ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای را فراهم سازد؛ و امکان کاهش نیروها و هزینههای نظامی ایالات متحده در منطقه را تسهیل کند. ثالثا: این توافق همچنین میتواند شامل توقف درگیریهای نظامی بین ایران و اسرائیل و دستیابی به یک راهحل عادلانه و پایدار برای حل مناقشه فلسطین و اسرائیل، مبتنی براجرای قطعنامههای متعدد سازمان ملل باشد.
همچنین توافق میتواند شامل همکاریهای اقتصادی قابل توجهی بین ایالات متحده و ایران باشد که به طور بالقوه پروژههایی به ارزش صدها میلیارد دلار در بخشهایی مانند پتروشیمی، هواپیمایی و انرژی پاک را شامل شود. این همکاریها منافع اقتصادی عمدهای را در هر دو کشور ایجاد میکند و ترتیبات و توافقات جدید را پایدارتر میسازد. پس از حضور در کاخ سفید، رئیسجمهور ترامپ میتواند در یک مکالمه تلفنی با همتای ایرانی خود، رئیسجمهور پزشکیان، توافق کند که نماینده گان ویژه دو کشور به سرعت مذاکرات مستقیم برای چنین توافق عادلانه، پایدار و تاریخی را آغاز کنند.
source