بیشتر بخوانید:
جمهوریت – “زخم کاری این هفته چند دقیقه مهم داشت، جدا از سریال، همون اولش، همون عمو، همون که همه فکر میکنن عمو امنه، عمو ممکن نیست به بچه آسیب بزنه”. این توئیت کاربری بود که طی هفته جاری محل بحث و گفتوگوی کاربران شد. مسالهای تلخ که با تمام آثار مخربش هنوز هم در جوامع دیده میشود.
خب کودکآزاری در ایران وجود دارد و کار هیچ نهاد و ارگانی هم نیست که ماجرا را تکذیب کند، خیلیها در کودکی مورد آزار قرار گرفتهاند و روی بیان ماجرا را ندارند. کتمان و تابو بودن آزار جنسی کودکان در جامعه سبب شده از فراوانی این آسیب اجتماعی آمار موثق و قابل اعتمادی موجود نباشد، ولی در سالهای اخیر رسانهایشدن آزار جنسی آتنا، ستایش، کیمیا، اهورا و… که با جرائمی مانند قتل و آدمربایی گره خورده، رشد این آسیب اجتماعی را به یکی از نگرانیها و شوکهای روحی جامعه تبدیل کرده است.
در ادامه به سراغ کاربران رفتیم و این محتوا را با اتکا به نظرات آنها گردآوری کردیم. اینکه گاهی اوقات اتفاقاتی در درون خانوادههای به ظاهر گرم و صمیمی ایرانیها رخ میدهد که آدمی از حیرت میماند! با ما همراه باشید.
سیاوش مونولوگی از سریال افعی تهران را در همین ارتباط بازنشر کرده: «شش-هفت سالم بود. میفرستادنم بقّالی سر کوچه. هر بار میرفتم، مرتیکه به یه بهانهای من رو میکشید پشت دخل. اومدم به این آقا (پدر) با همون بچّگیم گفتم. بهش فهموندم چه بلایی سرم اومده. تا جایی که میخوردم، زدیم. گفتی همین جا خاکش میکنی، من آبرو دارم. تف به اون آبروت که تاوانش رو من دارم پس میدم. گفتی چشمت کور، حتماً یه کرمی ریختی یه کاری باهات کردن، وگرنه مردم مریض که نیستن.»
لینک کوتاه : https://jomhouriat.ir/?p=254955
source