به گزارش سلامت نیوز به نقل از رکنا، در منطقه مرزی ارس، در روستای کوچک و دورافتاده گلفرج از استان آذربایجان شرقی، دو کارگر شهرداری روزهای سخت خود را به جمع آوری زباله ها می گذراندند. این دو مرد، یکی مسن تر و دیگری جوان تر، در کنار تمام سختی های کار خود، با کوهی از مشکلات مالی رو به رو هستند. دست های پینه بسته و نگاه های خسته شان حکایت از داستانی پر از درد و تلاش داشت.

مرد جوان، پدری فداکار و پر از نگرانی بود. او سرپرست خانواده ای چهار نفره بود؛ همسری همراه و دو فرزند کوچک، یکی نوزاد که به مراقبت شبانه روزی نیاز دارد و دیگری کودکی مدرسه ای با آرزوهایی کودکانه؛ اما زندگی برای این پدر، بیش از اندازه سخت است. پایه حقوق ناچیز پدر، کفاف هزینه های ابتدایی زندگی را نمی دهد و پیامک های قسط های معوقه بانکی تلفن همراهش را پر کرده اند. او در سکوت، دردهایش را پشت لبخندی کمرنگ پنهان می کرد و با تمام وجود تلاش می کرد که سقف کوچک خانواده اش فرو نریزد.

مرد مسن تر اما داستانی متفاوت داشت؛ او سال ها عمرش را در کار سخت گذرانده بود. دو فرزندش ازدواج کرده بودند و هر کدام به دنبال زندگی خود رفته بودند. اما دختر کوچک ترش که هنوز در خانه بود، قرار بود به زودی ازدواج کند. جهازیه ای که باید برای او تهیه می شد، باری سنگین بر دوش این پدر بود. او در سکوت و با چشمانی که تجربه و اندوه در آن موج می زد، به آینده ای مبهم برای دخترش فکر می کرد. هر شب با دستان خسته اش حساب و کتاب می کرد و در دل آرزو داشت که بتواند خواسته های کوچک دخترش را برآورده کند.

خوردن گوشت و مرغ؛ رویایی خنده دار برای کارگران ایرانی

خوردن گوشت و مرغ هم بماند برای مهمانی ها و مراسمات مهم! این دو کارگر ایرانی، هر دو با خنده ای تلخ، از گوشت و مرغی که نمی خورند و توانی برای تهیه‌اش ندارند سخن می گویند. آنها که شرافتمندانه زندگی می کنند ولی کمرشان زیر بار تورم شکسته است.

درد مشترک کارگران ایرانی؛ فشار طاقت فرسای «فقر»

این دو کارگر، علی رغم تفاوت سنی که با یکدیگر دارند، در یک درد مشترک هستند؛ فشار طاقت فرسای فقر. هر کدام از آنها، با لبخندهای پر درد و نگاه های پر از امید، روز را آغاز می کردند؛ اما شب ها با کابوس بدهی و نیازهای برآورده نشده خود و فرزندانشان به خواب می روند. داستان آنها، صدای خاموش زحمتکشانی است که در سکوت، سنگینی زندگی و تورم را به دوش می کشند و همچنان تلاش می کنند که امید را در دل خود و خانواده هایشان زنده نگه دارند.

افزایش حقوق 20 درصدی، قبل از اینکه سال جدید شروع شود، ارزشش را از دست می دهد / نماینده مجلس: ما ناچارا بودجه را تصویب می کنیم

مجید دوستعلی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه در پاسخ به اینکه افزایش حقوق 20 درصدی برای کارگران و کارمندان، با بالارفتن نرخ ارز، از همان لحظه تصویب بودجه، اثرش را از دست داد و عملا هیچ فایده ای برای مردم ندارد، گفت: دولت پیشنهاد می دهد و مجلس تصویب می کند. وقتی دولت افزایش حقوق بیشتر از این را پیشنهاد نمی دهد و بر اساس درآمدهای خودش این کارها را انجام می دهد؛ لذا ما ناچار به تصویب بودجه هستیم.

وی با تاکید براینکه مجلس خیلی نمی‌تواند در قانون بودجه دست ببرد، افزود: مجلس حق ندارد سقف بودجه امور را بالا ببرد؛ لذا می بایست این سوال از دولت مطرح کنید. دولت بر اساس منابع و درآمدی که دارد، این پیشنهادات را مطرح می کند. اصل ماجرا این است که می بایست تورم کنترل شود؛ یعنی هرچه حقوق هم بالا برود ولی تورم کنترل نشود، مشکلی حل نخواهد شد.

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: در مورد بودجه، مجلس در چهارچوبی که دولت تنظیم می کند حرکت دارد. ما پیشنهاداتی را برای افزایش حقوق ها مطرح می کنیم؛ ولی نمی توانیم برای دولت منبع درآمد در پیشنهاداتمان در نظر بگیریم.

دولت باید جواب بدهد که با این تورم، افزایش حقوق 20 درصدی تاثیری در زندگی مردم دارد یا نه!

وی در پاسخ به اینکه پس چرا مجلس چنین بودجه ای که نمی تواند دخل و تصرفی در ایجاد اصلاحات در آن را داشته باشد تصویب می کند، گفت: مطابق قانون اساسی، مسئول امور برنامه و بودجه کشور، رئیس جمهوری است. ما اول در بودجه درآمدها را بررسی می کنیم و بعد از آن، به بخش هزینه ها می رسیم که در آنجا باید ببینیم که آیا آنقدر در کشور درآمد داریم که بر اساس آن بودجه را ساماندهی کنیم یا خیر.

مجید دوستعلی تاکید کرد: وقتی دولت منبع درآمدی ندارد، ما چگونه هزینه های آن را که شامل افزایش حقوق هم می شود بالا ببریم؟ می بایست این سوال را از دولت پرسید که آیا به عنوان قوه مجریه، در حالی که می داند تورم در کشور بیداد می کند، علت افزایش حقوق ۲۰ درصدی چیست و آیا این ۲۰ درصد می‌تواند دردی از مردم را دوا کند یا خیر؟

source