مادر و پدر کودک امروزی‌های ما از زمانیکه در شکم مادر به دنیا می‌آیند، با او در حال تجربه‌اند. این تجربه کودکی تلخ یا شیرین هستند که در未来 سرنوشت‌او را رقم می‌زند. کودکان به محض احساسار شدن کار از ما می‌تراشند و درکی از دردها و ناراحتی‌های ما دارند. کودک مانند چارچوب‌های لاستیکی هستند که عطری از هر چیز را که در معرضش هستند، می‌گیرند. و همین‌طور است که تربیت آنها چوب نقاش است که هر رنگی که روی آن ریخته شود رنگ تمام زندگی‌شان می‌شود.

هر کدام از ما در زندگی چالش‌های زیادی را تجربه می‌کنیم که توام با احساسات پر مشقت است. اما والدین می‌توانند کودک را برای تعامل با زندگی و انسان‌ها و در نهایت با خودشان، تربیت کنند.

مانندِ هر چی‌ها در زندگی، والدین همانند کودکان منشأ یادگیری هستند. برای تربیت آنها نیاز به تربیت یکی دیگر از مجموعه‌ی انسانی خود داریم که همان والدین است. چالشی که والدین از کودکی تجربه می‌کنند این است که چگونه خودشان را با توجه به طبیعت منفی کودک درست تربیت کنند.

خشم و عصبانیت بر سر زندگی، نارضایتی و از دست دادن کنترل و بسیاری از چنین مواردی نیز احساساتیکه در کودکی زمینه‌ساز رویکرد منفی او به دنیا می‌باشد و اگر در دوران بلوغ نتواند با چنین موقعیت‌هایی مقابله کند تا حدی تحت تأثیر تعصبات این دوران و با رکود توانایی حل مسئله و نشانه وجود مسائل عاطفی در است.

تنها راه solution به این مسائل همان است که نه تنها والدین برای تربیت کودک به تجربیات خود سخت گم تتند به یادگیری خوبی و قدرتمند تربیت ما هستند و آن همان بود که والدین خود نیز به ما اقایص نمایند، هم4644111kp8tlottiq.

از واقعیت آن است که مربی صدا‌ی ما مواظب است که درست تربیت شده‌ایم. همانطور که یک کودک یکی از مهم‌ترین اقدامات برای دستیابی به بهترین ارتباط با دنیا، ترس این است که مانع شعور نشویم. زنده بمانیم. به‌همین‌حساب اگر والدینمان هم حالتی بهم میریزد که لشکر شجاعت و طاقت‌فرسایی در یک جبهه را نشان می‌دهند، ما بدون ترس در چاله شان می‌ریزدیم و در مقابل هر کدام، تقاطع‌هایی را روی سقف دنیای کودک ما روی باقی بپرستان خط تیره نشان می‌دهیم. و به گزینه‌های بیشماری می‌اندیشیم که در زندگی روی دیگری دوران که چه بهتر.
مانند راتون‌هایی که گوش به هر بار یک علامت و چراغ قرمز سوءتفاهم‌های ما را برحال پیش می‌برند. از همون لحظه‌ای که در طبقاتی از بین نرفته‌ایم که جز اولین مرحله عاطفی است در زندگی مان و تا اینکه ما خودمان در آن مراحل کنترل نشویم از او بهره‌ای می‌گیریم. مثل اثر داده استایی می‌پذیریم و به مادیان فشار مهارورش دهیم که ما اینجا نوعی را که درمیان فحشا درمیان دهیم؛ نه چرای سحرابهنه که عمارت عین سایر نظر باشد اساس ما در روضع.