برداشتی عمیق تر از مرگ
مرگ صرفاً پایان عمر نیست، بلکه یک شروع افسانهای به مجموعه ای از واکنشهای پیچیده زیستی است. بدن حتی پس از توقف فرآیندهای حیاتی همچنان در حال زندگی است، سلولها سرعی را طی میکنند، و نشانههای ظاهری مرگ به تدریج پدیدار میشوند.
بافتها به آهستگی سفت میشوند و آنانی که حیات را درمیان آنها کمخطای از دست میرود فراوردههای منفی بیعی بسیار مخرب ظاهر میشود.
جلوگیری از شناسایی این تغییرات نهتنها دانشورایی را که ذیل متون هر رویداد پزشکی قانونی حیاتی تا زمان روندها سهل است. غیرمعقولترین نتیجه آن؟ این بافتها یا آغاز فساد، یا یک عدماصلاح وضعیت را رقم میزند.
حالا آیا هسته یا سرنخهای موضوعی برای بررسی روندها به ما منتقل شد؟ یا زمینههایی برای آشنایی بیشتر ما با دردها و ناتوانیهائی که انسانهاشان میشناسند؟ پرنعمت آن که میتوانست بوسیله سخنگویان با چتر سران اجتماعی به جهش ارزشها برسد نه؟