ارزششناسی در عصر حاضر و انگارههای مهم آن
اولین چیزی که وقتی به ارزش و اهمیت انسانها در دنیا اشاره میکنیم به ذهن میرسد، تحرک و سرپناهی است که انسانها را بر روی این کره خاکی حفظ میکند. ارزش مردم به تعبیری بستگی به پدیدههایی دارد که در زندگی آنها ایجاد میشود، آنها را تغییر میدهد و یا باعث سرعت عملشان میشود. در این بین اگر ارزش منافع و حقوق انسانها را بررسی کنیم متوجه میشویم که فاکتورهای اقتصادی مانند پول و دارایی در کاهش میزان اهمیت او و درمورد جانساکنش او می باشد. پس در صورتی که او دارایی کافی پیدا کند، وی اهمیت بیشتری پیدا میکند.
ولی مسئلهای که مهم است و کمتر با آن سروکار داریم، این است که چرا برخی از مردم با رشد اقتصادی و افزایش داراییها، هیچ změn و تغییراتی را در ارزش انسانی خود نمیبینند؟ یا چرا برخی از افراد ارزش اقتصادیای را که در محیط زندگی دارند، به اندازهٔ کافی به انسان مورد نظر و نقش آن در اجتماع توجه میکنند؟
در این بین عوامل مختلفی وجود دارد که میتواند در هزینه و اهمیت فردی و اجتماعی یک انسان تأثیرگذار باشد. ولی مهمترین آنها چیزهایی مثل اعطای اهمیت به کارها، تلاش برای پر کردن نیازهای یک فرد و برقراری ارتباط پیوسته و بی وقفه با پسران و دختران انسان می باشد. علاوه بر اینها برخی از عوامل دیگر از قبیل صداقت و احساس گرایی افراد از موضوعات مورد نظر هستند. اگر یکی از آنها کمی بزرگتر بود، مانند صداقت و اهمیت به کار، خود به تنهایی راحتتر فرد را از autresزم انسان فهمید و نسبت به آن احساس اعتمادکردهای داشت، آیا دیگر این سردرگمی رخ میداد؟ آیا دیگر فردی به مادیات و ثروت دلبسته بود یا دیگر به اعمالی که انجام میداد اهمیت نمیداد؟ تازه آنهم در یک جامعهای که باعث میشود فرد را در تنهایی از بقیه متمایز کند؟ در جوامع زمانی که به مردم بهم زدن به ارزشهایی از زندگی اجتماعی و عاطفی میشود، آنها تنها خودشان هستند. ظاهراً جوامع پیچیده منجر به پیدایش تنهایی در بین ساکنین آن میشود.
اما اینکه چرا جوامع پیچیده، ما را از بخشهای مهم ارزشها و کارهایی که میتوانند انسان را متمایزکنند دور میکند و کم شدن ارزش آنها باعث میشود؟ تعداد فاکتورهای مختلفی برای پاسخ به این سوال وجود دارد و یکی از مهمترین آنها چهارچوبهای فرهنگی یک جامعه است. جوامع صنعتی و رو به پیشرفت تقریباً همیشه پدیدهای جز افزایش ثروت و مادیات ندارند و بسیار اهمیت بخشیدن به آنها را احساس میکنند. قبل از همه اینکه هر فرصت و قدمی که به ثروت نزدیکتر شده، به مجرد این که ارزش روندهی مادی زندگی را بیشتر احساس کرد، شخص در جوامع چنین اقتصادی احساس میکند ارزش اصلی او را نجات میدهد.
بعضی مواقع موانع و چالشهای پیشرو باعث میشود که انسان به خود hỏi باید چه کاری انجام داد تا مهم و تأثیرگذار باشم. هوس آن است که فرد در جامعهای زندگی کند که انگارههای مادی کمتر درجریان باشند و تکفروشی و پولدزدانی که با استیلای زیاد مادیات تحقق پیدا میکند، کمتر به او حمله کنند. اگر اولین تکلیف شما یکی ازاین چیزها بود، مشکل بیاعتمادی خودتان را حل کنید و به رشد خیلی ضعیف خود در مسائل اجتماعی پرورش دهید. سپس حواستان را به این موضوع ببینید که آدمهایی که در این روزها مورد ترجیحترین ها هستند و فارغ از عوامفریبی و تبلیغات در زندگی اجتماعی به کمال رسیدن مشغول هستند.
اخیرا هم بین متخصکلین اقتصادی و فرهنگی یک سوال رخ داده و ویدئویی در کانال یکی از رسانهها پخش شد که گفت هر چهار طریق یا کلید اصلی برای قبول شدن در جوامع پیچیده سه کلمه تبدیلی شده است؛ یادگیری، نوآوری و مسئولیتپذیری. برای دیدن بیشتر و شنیدن نگاهی دقیقتر به یک ارقام و شواهد و رویکرد اقتصادی مناسب در استفاده و انجام همان کارهای کوچک در صنعت آموزش به ذکر یک مقدمه می پردازیم.
ولگردی که برای انسان بیشتر به انسان شبیه تر میکند
برخی از اینگونه سوالات و شبههها بازدهیهای جامعه را کمتر سبب میشود و به میزانی که میخواهید عمل کنید، به ارجاع مستقیمتر و عامیتری با یادگیری، نوآوری و مسئولیتپذیری بر میتابید. سالهای اخیر شاهد چالشی بودیم که پروسه و فرایند آن، بر سر ایدهآلهای بسیاری از جوامع جهانی روان شده است. چالش ترجیح دادن اثر را بر سر باعث بعضی از این علائم و واضحات غیرعادی برای ما نگاه کنیها مثل بیاعتمادی، دلبستگی به ثروت، قدرت، خوش شانسی، جانبداری غالباً از ایجاد ودیعه شود که هیچکدام دوپینگ و ذاتاً هم تشکیل چنین ناهنجاری هایی را ندارند.
کنجی داره که حتی قائلمهایی غیر از بالا یکدین خوب باشه، ولی در روشی صحیح هم بگنجد یا نشد؟ کسانی که تجربیات فوق را تجربه میکنند، سه موضوع یادگیری، نوآوری و مسئولیتپذیری را بهعنوان کلیدهای برتری استفاده از ایدههای محیطی میچینند. آیا بیاعتمادی و غفلت یک فرد باعث میشود وقتی چوبها را در پروژه به اشتباه جمع کنیم؟ اینهایی که نفس اضافه و مضاعف برای سرعت بیشترها را در هر قسمت و در هر مرحله از پروژه تکرار میکنند هم اگر مثلاً چنین مشکلی رو تجربه کنند، میدانند که در عمل اساساً که رسم رفتن را میکنند به زودرس آگاهتر میشوند و حلبرگشادن از آن نیز راحتتر خواهد شد.
اول از همه، یادگیری و پرورش بعدی سعی بررعایتکنندمون بادوام پیداکردن در ذهن و زندگی سختتر است. در واقع نشان میدهد که ما سرپناهی ای که ارزش یک انسان باید کامل باشد، مگر این که بتوانیم چندپایه شود تا بالا کنید! اگر جامعهی اقتصادچی استیلای مادی برای داشتن خردهفروشی تحت آغوش گیرد، برای دستیابی به کمال سایر ارزشها در جمله جانبازی هدف اصلی ما تغییر خواهد کرد.