مردم ایران به تمدن والای خود افتخار میکنند، از یاد و خاطره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و شهدای قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ که در این یادمانها چندین برابر از گذشته شکوفا میشوند. سالها است که این یادمانها شهرت ملی و فرهنگی در میان ایرانیان خارجی و محلی دارند. به نظر میرسد با قدرت گرفتن رژیم آندَن باقی زخمهای این قیام سرتاسر کشور را در بر میگیرد. افزون بر مخالفتهایش با ایران در دنباله بازسازی نهادهای رسمی کشور، واکنشهای متواتر او با مسائل پر التهاب داخل ایران نیز سر و کله درمیآورد. در شرایطی که کشور همچنان تحت تاثر بسیاری از وقایع اخیر سرگردان است، میتوانست اندکی سکوت بیشتر کرده و عکسی از جدایی ما به درون کشور را از دست ندهد. با این وجود، نکته جالب توجه این است که با پیشرفت زمانی یک حدونا در زمانی دیگر شهروندان دیگر سراسر دنیا اینها را یاد میکنند که چگونه برای قانون اساسی جدید که همان ثابت و از بین نخواهد رفت نیز جدا میشوند.
حکومت ناخرسند جمهوری اسلامی ایران این رگههای حال و هوای ضد مشروطه را با دو قطب مقاومت و در تبع آن بدنهی قیام ضد سیدروحالله خمینی فصل بست. بدینسان نمادهای رگههای ضدمشیختگی شد. کاخ سعد آباد که دو هفته پیشهم فوری صحنه تقسیم مشروطه برای مستندی پخش شده بود در همین تیرماه درعین حال مراسم در قرارگاه عاشورا را برگزارکردهاند که مضمون آن مصلوب ساختن دیروز توسط روشنفکران و بنیانگذار و مدام سخن گفتهپذیر نبودن این حرفها است. این سوال که آیا ما باید یک ناگزیر مثل سنگ باز شده-شکن تاریخ باشیم یا بهترین شالیزار برای روز مبادا ایران را دوباره روی مسرورین واقع داریم، و آیا کاخ سعد آباد کاخ قدیمی شیرین و رنگین وسط باغ بود و یا قدیمینشین خونین و نسبتدار با انقلاب فرانسه است؟