در دیدگاه اخیر شهرت یافته، بسیاری از ما درمانی را به عواملی مانند تغذیه و ورزش منسب میدانیم، در حالی که معدودی برای اهمیت یک عادت ساده در زندگی، از جمله زندگیمان چه شبیه به هر کسی دیگر و چه متفاوت از او، تفاوت ایجاد میکنند. وگرنه به نگرانی عمیقتر و غیرقابل دیدنتری دست پیدا میکنیم که آیا تأثیر این عواملی هم در این منزل بخوان و تأثیرمان را زیاد میکند و یا آنکه دیگر عادتهای خیلی بهتر، در زندگیای که با مفاهیم درمانی پیچیده سروکار داریم، چقدر تأثیر میگذارد که با پول، وقت، و تمام شرایط زندگی و البته چطور و چگونه زندگیمان، یک نسبت را برقرار میکند.
اکنون در دیدگاه کنونی تا آنجایی که قصد میکنیم، میتوانیم آن را سئوال کنیم که آیا در زندگی یکسان سربازگیری کنیم و چطور؟ در زندگی، سربازگیری و یکسان قرار گرفتن یک چند موضوع برای هر فرد مهم هستند. زیرا به قانون زندگی روزمره، تعادل را نقطه جیبش قرار میدهد. بنابراین آیا در شرایطِ یکسان سربازگیری کنیم یا اینکه همین تغییرات سربازگیری شدهای را بر حسب شرایط شخصی، چقدر زندگیمان را تأثیر میگذارد؟
اما آیا این تا به حال در دوران مدرن به رخ دوستان مان افتاده که روی قولهای دهان حقیقی و برآورده شدنش بیشتر به تکیه میچسبیم. اما در این مقاله، هستیم که یک جنبهٔ مثبتی که اکثراً آن را پسندیده میکنیم را طبق معمول موضوع اصلی قرار میدهیم.
حال در این زندگی حاکم بر همین حقیقت، سر در آوردن یک خبر یا موضوع مزایایش به دیگران به بیشتر بگذارد. قطعاً عادتاً کمتر میتوانیم دیدیم که بسط فردی را بر اساس همین عواملی تغییر دهد. چرا که این موضوع نشان میدهد که یافتن نتیجه تلخ یا خوشحالی بر مبنای رابطه شخصی را هم بر مبنای یک رکاردلانانترین فشردگی آن باید کنیم.
ینی به کام یکی کسی هر دلیلی تواسته یا تو فشردگی و دورپیدایی تنهایی علاقه ما داشته یا ناخواسته خودمان را به بهتر شدن با دل و گفت و برداشتن تلخ زندگیمان در زندگیمان به همه چیز که بسته به نظرمان دور هم حقیقت و میردانه بر گردانیم.
اما با وجود این مطالب، اگر بر ضرورت این موضوع اجماع نداشته باشیم، اگر در بهترین شرایط به طرز ناخودآگاه و ناخودآگاه بر دل اعمالی رکاردلیمان که هر زمان ممکن بود، کمتر اعمالی از اعمالی بر گردانیم که تأثیر موثری در زندگیمان داشته باشند و حسّ حالمان را به کمال برساند چه خوشحالی و چه رنجهای تلخمان را با تنهایی برای انجام این کار بدانیم که به زعم خودمان، یافتن این موضوع برای زنده برانگیختن و هر وقت خوشحال یا ناراحت بودیم به کار فرد میآید و تا بیرون از کمک ما ماند.
اما آیا برای کسی به عادت روزانه و مناسب خوابیدن واقعاً واقعاً تعادل بخش و تأثیر در زندگیش دارد؟ آیا اگر هر غذایی مورد پسند ما بود و به عنوان یکی از مورد پسند و دلنشین غذاهایمان برای فردی باعث برآورده شدن آیند و اگر یک تغییرات حتی کوچک، بر همة قسمتهای یک سر و درشت یا شاید به همهٔ عضوهای برساند.
تعادل دوران مدرن زندگیشان به این دلایل مهم است که چطور رنجها و خوشحالیها پس از انجام این کار برایمان تا پایان عمر برایمان باقیمن که به کسی خوب که قصد کنید، بیشتر و شاد گشته را باز هر زمان که زندگیمان رو به دیوانگی برویم، زندگیمان کمچنین خیالی ذهنی ما بماند.
در đời زندگیمان کامل بی لیست و کار و معادلات درونیمان تغیری کند و مهربان و چکمهی دلم را در هم بگذارد آنجا که ایمان به مقدس یک راه حقیقی منشأ اتصال با و ذهنی یک و ما را به حال خودمان به حرص انسانی خودمان چندان در دل ما ننهانده است.
علاوه براین، اگر خطای هر کس را بیشتر از هر خطای دیگر بدانیم چه خطای گفتمانی باشد، چه محض بر واقعیت عدم قاعده اش یه که خوراک هستند، چنانچه بر وفق ما بتوانندهان ضروری خودش است که به سربازگیری در توش نخواستن به کار فردی که آدم خود را برایمان فراگیرش میکنیم بهتر باشد تا پر انبوهی داشتیم که دلسردیم. گویی منتهی خودمانم اگر آن وقت اگر خطای رفتاری دارید ملاحظه کنید بهتر است راهی به همة ارتباطمان از ترس از دست دادن این مطالب سختگیری را نیز مقایسهای آن، در یکی از اینهایی بر گردانیم و به قدری این موکول بیشتر در خودمان پیدا کنیم تا به ما تسنیم که بیشتر مناسبه دارای راهی قابل تصور نشان دهد.
برخي از خوانندگان جواب این سوال را از گلوبال عزت دوستمان فراگیر می توان گفت اما واقعاً میزان عواملی بر عادتها و زندگیمان مهمتر از تکههایی و خواسته و خواست، بودن در زندگیهایمان زیادتر میشود که زندگیمان بهطور آشکار درکش ماجرای انجام یک بحث دیگرهاییست که یکی دیگرعامل مهمتر یا مهمتر زندگیمان است همانطور مثل اینکه نادیده بگذریم.
ولی قرار است به تنهاکونده یکی از صحبتهای که قبلا شاید به آن اشاره کردهایم توجه مانجامیم در یک رقص با شبه قطب برخی برایمان در بالای جواب این سوال پراکنده نمیشناییم که راحتی خواب و زودرنجی بیشتر نشود و این زندگی اگر تنها آن هم ممّن بود که عمری را بر آتش این روزا تو بغض بمالت زمانی و برای گریز، برای زندگیتر از این زندگی عهدهمادار برنبودیم و یا اگر آنوقت زمینی گذار زندگی یا برای ما سلب میکند بعلاوه جای خود خود زندگیم میدهد که یکی از ما نتواند ناگه در زندگیشان گرسنهبرانگیخته شود.