روز جهانی بدون دخانیات در سال جاری، جامعه جهانی را با چالش های جدی و عمیق‌تر روبرو می کند. در ایران، علاوه بر اینکه جمعیت بالایی از مصرف کنندگان دخانیات وجود دارد، مرگ و میر ناشی از این بیماری نیز چشمگیر است. با گزارش سلامت نیوز، ما تلاش می‌کنیم تا به دلایل گسترش Consumption دخانیات در ایران و چین توجه کنید.

چین، به عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده سیگار در جهان، در کنار در صدر جدول جهانی مصرف نیز قرار دارد. در این کشور، با وجود هشدارهای جهانی، مصرف دخانیات همچنان رواج دارد. این موضوع در تار و پود ساختار اقتصادی و سیاسی چین تنیده شده است. شرکت دخانیات ملی چین، یک غول شبه‌انحصاری است که میلیاردها یوان درآمد مالیاتی تولید می‌کند. هر نخ سیگار برای دولت چین سود است. با این‌حال، در چین این محصول همچنان ارزان و در دسترس است. علاوه بر این، سیگار در بسیاری از محیط‌های مردانه چین نماد احترام و ارتباط است. هدیه دادن سیگار یک رسم پذیرفته‌شده است و نه یک انحراف بهداشتی. این سه‌ضلعی سیاست، اقتصاد و فرهنگ، تلویحاً نشان می‌دهد چرا چین همچنان در صدر مصرف باقی مانده است.

در ایران، قانون جامع کنترل دخانیات وجود دارد، اما این قانون اجرا نمی‌شود. نظارتی هم بر فروش به نوجوانان وجود ندارد. این امر خود یک فاجعه بزرگ به حساب می‌آید. طبق آمار موجود، ۱۴ درصد ایرانیان دخانیات مصرف می‌کنند. اما آمار نگران‌کننده‌تر به گروه‌های سنی پایین‌تر برمی‌گردد. ۱۰ درصد نوجوانان، تجربه مصرف دخانیات دارند. این امر اهمیت برخورد جدی با این مشکل را نشان می‌دهد.

در تقسیم جنسیتی مصرف دخانیات، شاهد یک جابه‌جایی عمیق هستیم. قلیان به‌ویژه در میان دختران و زنان جوان رواج یافته و در بسیاری از مناطق حتی از مردان پیشی گرفته است. سیگار هنوز انتخاب اصلی پسران و مردان جوان است، اما روند رشد قلیان به‌ویژه در فضاهای خانوادگی، نشان می‌دهد که آگاهی‌رسانی سلامت عمومی شکست خورده است. عادی‌سازی «قلیان خانوادگی» که اغلب به عنوان بخشی از «فرهنگ تفریحی» معرفی می‌شود، مصداق بارز درونی شدن یک تهدید بهداشتی در فضای فرهنگی است.

در ایران، طبق برخی گزارش‌های میدانی و رسانه‌ای، سن شروع مصرف دخانیات از ۹ سالگی شروع شده است. این موضوع نشان می‌دهد که به غیر از مشکل تصور خطرناک، جنبه‌های غالب‌تر به وجود آمده است. سؤال‌های بیشتری به وجود می‌آید. باز طرح این سوالات نیازمند نگاهی عمیق‌تر به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و آموزشدهی اشاره می‌کند.

در ایران، نظارت ضعیف‌تر نهادهای سلامت و انتظامی در روستاها در کنار دسترسی آسان‌تر و ارزان‌تر به محصولات دخانی و کمبود سرمایه فرهنگی بهداشتی در برخی مناطق، نقش مهمی در گسترش مصرف دخانیات دارد. قلیان نیز در این میان جایگزین سیگار شده است. اغلب با این تصور که قلیان ضرر کمتری دارد، این تصور خطرناک، نه‌فقط نادرست، بلکه به شدت کشنده است.

سالانه حدود ۶۰ هزار ایرانی به علت بیماری‌های مرتبط با دخانیات جان خود را از دست می‌دهند. هر روز ۱۶۰ نفر بی‌سروصدا می‌میرند؛ نه در تصادف، نه در جنگ، بلکه از طریق یک انتخاب عمومی و یک شکست حکمرانی سلامت.

تحقیقات نشان می‌دهد که دو سوم افراد سیگاری، نوعی اختلال روانی را تجربه می‌کنند. این واقعیت به پرسشی ریشه‌ای‌تر می‌رسد. چرا جامعه‌ای که در آن سلامت روان در بحران است، باید این‌قدر به نیکوتین وابسته باشد؟ آیا جامعه ما برای فرار از اضطراب، به تخریب جسم خود پناه برده است؟ آیا سیگار، جانشین خدمات روان‌درمانی ناکارآمد ما شده است؟