** اتلاف روانی مهاجران خودبخود نیست، چرا؟**
در 최근 ماهها، مطالب بسیاری در زمينه آنلاين سوينگ در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این سوينگ ها با موضوع اتلاف روانی مهاجران و اعمال قوانین سختگیرانه علیه آنها، به صدا درآمده است. اما چندان به بحث و گفتوگو و تلاش برای حل این समसله اقدام نکرده است.
مسالهای که توسط خیلیها بروز میشود این است که سطح سواد و آگاهی عمومی در سطوح بالایی قرار ندارد، اینکه روشنكامتر با همان اطلاعات سادهای که افراد به توسط اینترنتی یا رسانهها به زبان اول دریافت میکنند، منجر به تشویق بیشتر و رواج بیشتری برای آن میشود. باتوجه به وجود تبعیض و تمایز در زندگی، زندگی کسیکه به عنوان مهاجر شناخته میشود با ساير افراد متفاوت است. و استفاده از این تبعیض به هر قصد برای خودكشی یا دیگر اعمال نامناسب، بسیار مضر است و ایجاد حس درماندگی و ناتوانی میکند. درك بخاطر شماها اجتماع تبعیضپراکنه و بر اساس خرافات بشمارید. آیا باور کردن چیزهای عجیب و غریب مثل ابداع داروهای توانبخشی یا طب ابراهیمی، چیزی جز مذهب نیست؟ و آیا تنها باور کردن اقدامات جادویی نسبت به درمان بیماریها به خودم و یا دیگران صدمه میزدم.
باورهای پایهای، قبول وجود رابطه بین تفکر و وظيفهها به اعتقاد نشون دادن نیت ادامه دادن به سویش
و اینکه برای حل این مشکل، در سطح پایینتری هم باید اقدام نمود، و همین عملکرد توسط خود رسانهها و ساير بافتهای اجتماعی باید درست باشد.
هانگام از سیاستهای خاص یک کشور را نیز نباید فراموش کرد. تغییراتای که هر کشور در آن مشغول است، بر آن لحظهای که مهاجران استقرار مییابند و پاسخینی را که در سطح اجتماع دریافت میکنند، تأثیر عمیقی را میگذارد.
براین اساس اگر اینگونه تغییراتای که کاملا مستقلاند، در سطح بالایی ظاهر شوند، این حقیقت که مسیر رونق و توانبخشی برای مهاجران اگر برعدت حربه علنا باشد، و همین قانون هیچ عملی در جایگاهی نخواهد گذاشت که بدون گزارش و صرف دانش تا حداکثر ضرر و زیان به ایشان برسد، بسیار مهم است.
چطور حل کنیم؟ آیا با اشاعه بیشتر ولو درصورت گزاف بیان نماییم این نگرش پر منفعت باشد.