به گزارش خبرگزاری ایمنا، پیوند عضو چیزی فراتر از یک عمل پزشکی و اتفاقی خارق‌العاده است که میان ناامیدی و امید، میان خاموشی و تولد دوباره، پلی ناگسستنی ایجاد می‌کند؛ برای بیماری که روزها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها در انتظار عضوی جدید بوده، این اقدام نه‌تنها راهی برای درمان بلکه فرصتی دوباره برای لمس زندگی است، زندگی‌ای که تا پیش از آن در سکوت درد و انتظار جریان داشت و نخستین نفس پس از عمل، نخستین گام بدون درد و نخستین لبخند بدون ترس، نشانه‌هایی از امیدی است که از مسیر ایثار انسانی ممکن شده است.

در دل هر پیوند عضو، قصه‌ای از رنج و انتظار نهفته است، قصه‌ای از رنج بیماری که افراد را از لذت‌های ساده زندگی محروم کرد و کسی که زمانی قدم‌هایش را با شوق برمی‌داشت، اکنون راه رفتن برای او به رؤیا تبدیل شده است و با پیوند عضو، امید بازمی‌گردد، سیاهی‌ها رنگ می‌گیرد و توانایی‌هایی که از دست رفته بود، دوباره جان می‌گیرد و این لحظه، نه تنها بازگشت سلامتی، بلکه بازگشت عزت نفس و آرامش روحی است را رقم میزند که سال‌ها در پس درد پنهان شده بود.

در پس این امید، انسان‌هایی ایثارگر و کسانی ایستاده‌اند که تصمیم می‌گیرند در لحظه جدایی از عزیزشان، زندگی را هدیه دهند و در میان اشک و اندوه، تصمیمی سرشار از مهر و عشق می‌گیرند؛ اهدای عضو تنها یک انتخاب نیست، بلکه ادامه وجود فردی است که نمی‌خواهد با مرگ محو شود و در جریان زندگی فردی دیگر، راه خود را ادامه می‌دهد، هر قلبی که از تپش بازمی‌ایستد، می‌تواند در سینه دیگری جان بگیرد و هر دستی که خاموش می‌شود، می‌تواند دوباره حرکت کند.

پیوند عضو نه‌تنها بدن‌ها، بلکه روح‌ها را به هم پیوند می‌دهد و فردی که اهدای عضو می‌کند، به فراتر از خود و به خانواده‌ای که در آستانه ناامیدی ایستاده، به کودکی که رؤیای بازی کردن دارد، به انسانی که روزی آرزو داشته ساده‌ترین کارها را بدون درد انجام دهد، فکر کرده است؛ این تصمیم، روح انسان را به والاترین سطح عشق و همدلی می‌رساند، جایی که مرزهای مرگ و زندگی در هم تنیده می‌شود و جهان، بار دیگر شاهد زایشی تازه می‌شود.

میراثی از عشق و فداکاری در جانی دیگر

اهدای عضو نیاز به فکر کردن نداشت

طیبه عرب، مادر ایثارگر محمد مهوری ۲۴ ساله که با اهدای عضو نفسی تازه به بیماران بخشیده است، محمد را کشاورزی نمونه معرفی می‌کند و به خبرنگار ایمنا می‌گوید: ۴۸ روز بود که منتظر درمان و بهبودی محمد بودیم و زمانی که روز چهل‌وهشتم به ICU بیمارستان مراجعه کردم تا محمد را ببینم، متوجه شدم تخت دیگری در ICU است و زمانی که سراغ محمد را گرفتم، از من خواستند صبر کنم.

وی می‌افزاید: زمانی که از من خواستند صبر کنم تا با من صحبت کنند، احساس کردم که محمد مرگ مغزی شده است و برای رضایت به اهدای عضو قصد دارند با من صحبت کنند، زمانی که منتظر بودیم تا با ما صحبت کنند، به همسرم گفتم احساس می‌کنم محمد مرگ مغزی شده است و این موضوع به من الهام شده بود.

مادر ایثارگر محمد تصریح می‌کند: زمانی که برای صحبت وارد اتاق شدیم، پزشکان اعلام کردند که محمد مرگ مغزی شده و حتی درصدی احتمال بازگشت او به زندگی وجود ندارد، همان زمان رضایت به اهدای عضو دادم و این تصمیمی بود که نیاز به فکر کردن نداشت، چراکه احتمال داشت هر لحظه قلب محمد از تپش بایستد.

میراثی از عشق و فداکاری در جانی دیگر

باقی ماندن یادگاری از فرزند با اهدای عضو / محمد هنوز زنده است

عرب با بیان اینکه دوست داشتم فرزندم با اهدای عضو چیزی از خود به یادگار بگذارد، ادامه می‌دهد: بابت این تصمیم خوشحال هستم و زمانی که برای اهدای عضو با من صحبت کردند، ساعت‌هایی را به یاد آوردم که خانواده‌ها و مادران بسیاری به دلیل بیماری و نیاز داشتن به پیوند عضو سختی می‌کشند و خواستم محمد با اهدای عضو به بیماران دیگری کمک کند تا زندگی را دوباره تجربه کنند.

وی با بیان اینکه با اهدای عضو محمد، او همچنان برای من زنده است، می‌گوید: دوست داشتم که قلب محمد در سینه دیگری دوباره بتپد، اما قلب محمد دوام نیاورد و به اهدا نرسید، اما کبد و کلیه‌های محمد به بیماران نیازمند پیوند عضو، اهدا شد؛ اهدای عضو محمد، زمانی انجام شد که تولد امام رضا (ع) و روز اهدای عضو بود.

این مادر سراسر مهربانی و دلسوزی اضافه می‌کند: گیرنده اعضای محمد را تاکنون ملاقات نکرده‌ام و از بیمارستان اعلام کردند که تنها می‌توانیم وضعیت سلامتی آنها را جویا شویم و امکان ارتباط و دیدار با گیرنده اعضا وجود ندارد؛ اگر زمانی فرصتی برای دیدار آنها فراهم شود، دوست دارم فقط از دور گیرنده اعضای محمد را ملاقات کنم تا استرس و فشار روانی به آنها وارد نشود و سلامت آنها تحت تأثیر قرار نگیرد.

میراثی از عشق و فداکاری در جانی دیگر

روایتی از روزهای سختی که برای درمان و یافتن امیدی برای ادامه حیات عزیز خود می‌گردند

پوران رنجبر، مادر محمدرضا زمانی ۳۰ ساله که با اهدای عضو، زندگی را به بسیاری بیماران هدیه کرده بود، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: عصر و زمان بازگشت از سرکار، محمدرضا در یک حادثه رانندگی آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد و بعد از گذشت چند روز، پزشکان اعلام کردند که مرگ مغزی شده است.

وی به روزهای سختی که برای درمان و یافتن امیدی برای ادامه حیات فرزند خود می‌گشت اشاره می‌کند و می‌افزاید: به پزشکان متعددی مراجعه کردیم تا امیدی برای زندگی محمدرضا پیدا کنیم، اما این تلاش‌ها راه به جایی نداشت و تمام پزشکان مرگ مغزی را تأیید کردند، پذیرفتن مرگ مغزی شدن محمدرضا سخت و پذیرفتن اهدای عضو، سخت‌تر بود.

این مادر دلسوز و فداکار با اشاره به اینکه ممکن بود محمدرضا در لحظه تصادف جان خود را از دست دهد، اما حدود شش روزی بود که برای زندگی تلاش می‌کرد، تصریح می‌کند: زمانی که برای رضایت گرفتن اهدای عضو با ما صحبت کردند، از من خواستند که به خاطر تلاش‌های پسرم برای ادامه زندگی، رضایت به اهدای عضو بدهم تا با این اقدام، محمدرضا پس از فوت نیز زنده بماند.

میراثی از عشق و فداکاری در جانی دیگر

وقتی نشانه‌ها به کمک تصمیم‌گیری برای اهدای عضو می‌آید

رنجبر با اشاره به اینکه با اهدای عضو، دعای خیر بسیاری همراه فرد خواهد بود، ادامه می‌دهد: داغ عزیز، سخت است، اما با این وجود، سعی کردم با رضایت به اهدای عضو، زندگی دیگر افراد را نجات دهم؛ پذیرش مرگ فرزندم و اهدای اعضای او بسیار سخت بود و از همسرم هم خواسته بودم درباره زندگی محمدرضا چنین تصمیمی نگیرد.

وی با بیان اینکه هنوز با گذشت مدت زمانی از اهدای عضو، گاهی اوقات به صحیح بودن یا نبودن این تصمیم فکر می‌کنم، می‌گوید: تا زمانی که از محمدرضا رضایت نگرفتم، رضایتی برای اهدای عضو نداشتم، روزی که قرار بود تصمیم بگیرم، بالای سر محمدرضا حاضر شدم، دستش را روی صورتم گذاشتم و به او گفتم می‌خواهم از خودش، به خاطر خود او بگذرم و پس از گفتن این حرف، دست محمدرضا که روی صورتم بود، گرم شد.

این مادر ایثارگر با اشاره به اینکه گرم شدن دست محمدرضا روی صورتم را نشانی از رضایت قلبی او برای اهدای عضو دانستم، اضافه می‌کند: زمانی که برای اهدای عضو به اتاق عمل منتقل شد، زمان اذان بود و زمانی که برای تشییع جنازه رفتیم، موقع اذان بود و شاید تمام این‌ها نشانه‌ای از رضایت برای اهدای عضو بوده باشد.

میراثی از عشق و فداکاری در جانی دیگر

دشواری روبه‌رو شدن با خانواده برای اهدای عضو / مرگ مغزی بازگشت و بهبودی ندارد

مریم خلیفه‌سلطانی، مسئول واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) اصفهان با بیان اینکه برخورد ابتدایی با خانواده فرد مرگ مغزی، لحظه‌ای بسیار سخت و دشوار است، به خبرنگار ایمنا می‌گوید: روبه‌رو شدن با خانواده فرد مرگ مغزی و دادن خبر فوت یک عزیز به خانواده او، بسیار دشوار است و برای خانواده این فرد نیز بسیار دشوارتر خواهد بود، اما شرایطی که ایجاد شده است، نیازمند تصمیم‌گیری هرچه سریع‌تر خانواده است.

وی با بیان اینکه شرایط فرد مرگ مغزی برای خانواده او توضیح داده می‌شود و تفاوت میان کما و مرگ مغزی نیز برای آنها بیان می‌شود، می‌افزاید: مرگ مغزی، مرگ قطعی و واقعی است و راه بازگشتی ندارد و هیچ مرکزی نمی‌تواند برای فرد مرگ مغزی درمانی ارائه دهد، در شرایط مرگ مغزی، مغز به صورت کامل و بازگشت‌ناپذیری از دست رفته است و قابل بهبود نیست.

مسئول واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) اصفهان با بیان اینکه کما، مانند خوابی غیرطبیعی و بیمارگونه است که در شرایط کما، مغز ضعیف شده است، اما حیات دارد که احتمال بهبودی دارد و در صورتی که آسیب فرد شدید باشد، احتمال دارد که بهبودی حاصل نشود، تصریح می‌کند: زمان طلایی تصمیم‌گیری خانواده فرد مرگ مغزی برای اهدای عضو، زمانی بسیار کوتاه است.

تنها زمانی اجازه برداشت اعضا داده می‌شود که مرگ مغزی تأیید شود / ۷۰۰ پرونده فعال و غیرفعال در لیست انتظار پیوند عضو

خلیفه‌سلطانی با بیان اینکه مشخص نیست قلب فرد مرگ مغزی تا چه مدت زمانی ضربان دارد، ادامه می‌دهد: به صورت مصنوعی و با دستگاه به فرد مرگ مغزی نفس دمیده می‌شود تا قلب ایست نکند، اما بین چند ساعت تا چند روز بعد، با وجود انجام تمام اقدامات درمانی، قلب دچار ایست می‌شود.

وی با بیان اینکه لیست انتظار برای دریافت عضو پیوندی، لیست انتظاری طولانی است و حدود ۷۰۰ پرونده فعال و غیرفعال در استان اصفهان وجود دارد که در لیست انتظار پیوند قرار دارد، می‌گوید: زمانی که تشخیص مرگ مغزی برای فردی اعلام می‌شود و خانواده این فرد رضایت خود را برای اهدای عضو اعلام می‌کنند، تیم تأیید مرگ مغزی، فرد را معاینه می‌کند و هر پنج نفر عضو این تیم، باید به تشخیص مرگ مغزی برسند.

مسئول واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) اصفهان با بیان اینکه پس از امضای رضایت‌نامه خانواده برای اهدای عضو، تنها با تأیید پنج نفر عضو تیم تأیید مغزی، اجازه انتقال فرد به اتاق عمل صادر می‌شود، اضافه می‌کند: در طول مدت زمان طی شدن این روند، هرگز دارو و درمان فرد مرگ مغزی قطع نمی‌شود و زمانی که مرگ مغزی یک نفر تأیید می‌شود، کلمه بیمار به او اطلاق نخواهد شد.

دادن خبر مرگ مغزی بسیار دردناک و دیدن حال خوب بیماران پس از پیوند عضو، بسیار ارزشمند است

خلیفه‌سلطانی با بیان اینکه شاخص اهدای عضو در استان طی سال جاری به حدود ۱۴.۵ رسیده است که بین استان‌های بزرگ، رتبه‌ای خوب محسوب می‌شود، می‌افزاید: در سال ۱۴۰۴، تاکنون پنج فرد مرگ مغزی به مرحله اهدای عضو رسیده‌اند که در نخستین اهدای عضو انجام شده، کلیه‌ها، کبد و قرنیه فرد اهدا شده است.

وی با بیان اینکه برداشت قرنیه از فرد مرگ مغزی برای اهدا، از اسفند ۱۴۰۳ آغاز شد و تاکنون خانواده هفت فرد مرگ مغزی، رضایت به برداشت قرنیه داده‌اند، تصریح می‌کند: در واقع ۱۴ بیمار نابینا با پیوند قرنیه و نسوج چشم، به بینایی رسیده‌اند که بسیار ارزشمند است.

مسئول واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) اصفهان با بیان اینکه طی چند روز گذشته، بیمار نیازمند پیوند کبد که حال خوبی نداشت، با دریافت کبد پیوندی از فرد مرگ مغزی، حال بسیار خوبی را تجربه می‌کند، خاطرنشان می‌کند: دادن خبر مرگ مغزی به خانواده‌ها بسیار دردناک است و با این وجود، دیدن حال خوب بیماران نیازمند دریافت عضو پس از پیوند، بسیار ارزشمند است.

میراثی از عشق و فداکاری در جانی دیگر

هر عضو که به بدن تازه‌ای راه می‌یابد، داستانی از مهر و پیوند انسانی را روایت می‌کند و گیرنده عضو، نه تنها یک بیمار که به زندگی بازگشته، بلکه حامل امید است؛ امیدی که از دست‌های انسانی دیگر به او رسیده و حالا در نفس‌های تازه‌اش جاری است و این ارتباط ناگسستنی، یادآور این حقیقت می‌شود که انسان‌ها تنها در جسم محدود نمی‌شوند، بلکه در نوع‌دوستی‌شان و در عطای بی‌قید و شرط‌شان، جاودانه می‌شوند.

فراتر از تأثیر جسمانی، پیوند عضو تحولی عمیق در روح گیرنده ایجاد می‌کند، فردی که مدت‌ها با درد زندگی کرده، حالا نه‌تنها بدنش، بلکه روحش نیز جان تازه‌ای گرفته است و باور به انسانیت، به مهربانی، به اینکه هنوز در این دنیا افرادی هستند که بی‌هیچ چشم‌داشتی برای نجات دیگران قدم برمی‌دارند، قدرتی بی‌نظیر به فرد می‌بخشد.

هر پیوند عضو موفق، سندی از توانایی بشر در حفظ زندگی است و جامعه‌ای که فرهنگ اهدای عضو را پاس می‌دارد، جامعه‌ای است که در آن عشق و همدلی، پیوندی ناگسستنی دارند؛ هر امضا و هر رضایت برای اهدای عضو، چراغ امیدی است که در دل تاریکی‌ها روشن می‌شود و نشان از همبستگی و مسئولیت مشترک انسان‌ها نسبت به یکدیگر دارد.

پیوند عضو تنها یک پیشرفت پزشکی نیست، بلکه تجلی روح است که در میان جسم‌ها جریان می‌یابد و مرزهای زندگی و مرگ را به هم پیوند می‌زند؛ هر قلبی که از نو آغاز می‌کند و هر نفسی که دوباره جاری می‌شود، صدایی از مهربانی است که هیچ پایانی ندارد و آن کسی که اعضای عزیز خود را می‌بخشد، نه‌تنها به جسمی قوت می‌دهد، بلکه جهانی را روشن می‌کند و این جهان در زندگی دیگری همچنان جاری خواهد بود.

گزارش از زهرا احمدی، خبرنگار اجتماعی خبرگزاری ایمنا

source