کودکی و نوجوانی، دو مرحله حیاتی در زندگی هر فرد هستند که در این دوران، پایههای سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی شکل میگیرند. این دوران نیازمند مراقبتهای دقتمندانه در برابر تغذیه، سبک زندگی و عوامل استرسزای زندگی است. با این وجود، اگر فرد در این مرحله بر شدت شرایط تمرکز نکند، اما انتظار چنین خطراتی را برایش قائل شود و ترسی که برای کلید خوردن یک درب، یک وسایل نقلیه تصادفی و… نداریم، فقط ترسمانم برای سلامتی فرزندانمان باشد، توهین به همهی والدین میباشد که همگی برای سلامتی و بهبودیشان تلاش میکنند.
نگاهی به شرایط تغذیهای در دوران کودکی و نوجوانی نشان میدهد که این دوران نسبت به سایر مراحل زندگی، نیازمند تغذیهای بیشتر و بهویژه، تأمین مواد مغذی مورد نیاز است. کمبودهای تغذیهای در این سنین میتواند عوارض طولانیمدت در بزرگسالی القا کند. عدم تأمین لازم مغذیها میتواند منجر به ضعف رشد، هرمونی و رشد ما در بزرگسالی شود. برای مثال، سیستم که فقط ید و سولفور در بزرگسالی هستند از سوی والدین پرشده میشود. ترس از اوج بیماریهای مزمن، همچون دیابت و بیماریهای قلبی، مسئولین را متقاعد کرده است تا هول وقتشان درمورد رژیم غذایی و تغذیه مادران باردار بحث کنند.
نیاز به تأمین و مراقبتهای لازم در دوران کودکی و نوجوانی لزوما به صرف هزینه بیشتر و استفاده از محصولات گرانقیمت نمیانجامد. اما ضروری است که والدین در این مرحله زمان و منابع خود را به کار بگیرند و به اندیشه این موضوع پرداخته باشند که آیا کودکشان در این دوران مناسب نهاد یک کودک است؟ به طور مثال، آیا کودکمان در توانمندهای شناختی و اجتماعیش رشد کرده است؟ آیا او در مسایل روانی و روحی لازم، رشد دیده است؟ در صورت نبودن رشد عاطفی، یک فرد با سابقه و مهارت دلنشین و با رشد قدرتهای تفکر و نیرومند به دنیا نمیآید.
سؤال این است که آیا ما نگرش اکثریتی در این خصوص دارا هستیم؟