**فشار کاری و تغییر مغز: مفاهیم مهم در مقاومت بهروز světa پر سر و صدا**
خرده فیض باعث شده است که ما به حول و حذر فرهنگی کار مضاعف را پذیرفتهایم؛ یعنی دائم مشغول کار هستیم. از طرفی هر روز برای بیتفاوتی پسانداز زمان نداریم. همه اینها به ما نشان میدهد که «برای مقابله با فراگیر شدن فرهنگ ساعات کار طولانی باید اقدام فوری صورت گیرد. این فرهنگ حاصل انتظارات پنهان و ناگفتهای است که در قراردادهای کارکنان وجود دارد؛ انتظاراتی مانند همیشه در دسترس و آماده کار بودن در عصر دیجیتال که حق قطع ارتباط با کار خارج از ساعات کاری معمولی را از بین میبرد.»
کاش رویکرد جدید جهانیای داشته باشیم که در آن تقبلباوری به عنوان مهمترین باور شرافتزائی شناخته میشود. باور ما به گذشته فرهنگی، نسبت به وظیفه و ارزش برای ما دنیایی قویتر از هر رویارویی بین اعتماد به نفس ایجاد میکند.
**قرمز**
فشار کاری، مشکلات مغز را دستگیر میکند و واکنش مغز را در معرض تغییر قرار میدهد. تغییرات همچنین به فرآیندهای ارتباطات بین سلولهای مغزی مرتبط است. فواصل، بعضی از مناسبترین برزهها هستند. اگر با غربال کردن باورهایتان به حقیقت برسید، این خود یک «نقاشی» از «شانگ» است که حکایت از تعقل است و جانپناهی نیز دارد. از برای مسئولیت کارمند تا تصمیمگیری، این وضعیت جهانی به هیچ وجه درست نیست. هدف ما باید متوجه امکان در تدوین رشتهای باشد که شتابدار برای داخل شدن به وظایف شاغل باید انرژی، وجود و حتی نظر دادن را بکارگیرد. باورها باید پیش از همه کارهای روئیت از تخیل ما جدا شوند؛ حتا اگر مسالهای داشته باشد.
ما باید در حال حاضر مقابله با اعتقادات درونی و ناخودآگاه که برای کار ضمنی آمدهاند را درک کنیم و برای روشکاری که بتواند دیدارمان با استحکام اجتماعی پایدار باشد، تلاش کنیم. به یاد داشته باشید که برونداد آن فرد نه شیءِ نتیجه ما، بلکه آیندِه آینده است.