با وجود اینكه نظام آموزشی ما دانشآموزان را برای زندگی آماده میکند، هنوز فاصله زیادی تا تحقق عدالت آموزشی داریم. چرا این فاصله وجود دارد؟ آیا نظام آموزشی ما فقط به آموزش دروس محدود میپردازد و جنبههای تربیتی و مهارتی را نادیده میگیرد؟ در این مقاله، علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزشوپرورش، چالشها، فرصتها و مسیر پیشروی نظام آموزشی کشور را مورد بررسی قرار داده است.
عدالت آموزشی چند وجه دارد و اگر هر یک از این موارد محقق نشود، عدالت آموزشی نیز محقق نخواهد شد. یکی از این موارد، فضای آموزشی و دسترسی دانشآموزان به مدرسه است. اگر مدرسهای معلم نداشته باشد، صرفاً یک ساختمان است و کارایی ندارد. معلمی شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان به هر کسی گفت که تدریس کند. باید شرایطی فراهم شود که آموزش ضمن خدمت و رضایت شغلی معلمان تأمین شود تا آنها با آرامش و ثبات کار کنند و دغدغهای نداشته باشند.
محتوای درسی سنگین و حفظمحور، معلم را ملزم میکند خط به خط کتاب را آموزش دهد و فرصتی برای خلاقیت او باقی نمیگذارد. در چنین شرایطی، فرصت خلاقیت و نوآوری از معلم گرفته میشود و او مجبور است صرفاً مطالب را منتقل کند. اگر در پایان مدرسه، دانشآموزان باید ویژگیهای مشخصی داشته باشند، مانند رفتار فردی مناسب، نظم اجتماعی، مهارتهای هنری، آرامش روانی، نشاط و امید، باید در برنامه درسی ملی دیده شوند.
امروز رئیسجمهور آموزشوپرورش را اولویت اول کشور میداند و تأکید دارد که آموزش نباید فقط برای کسانی باشد که دسترسی دارند، بلکه باید بررسی کنیم چه کسانی نمیتوانند از آن بهرهمند شوند. نباید شرایط به گونهای باشد که اگر کسی پول نداشت، از آموزش محروم شود و از مسیر رشد و موفقیت بیرون برود. با این وجود، مدارس غیردولتی، بهویژه آنهایی که شهریههای گرانقیمت دریافت میکنند، مانعی برای مسیر تحقق عدالت آموزشی هستند.
آزمایش موفقیت آموزشوپرورش نیز جدا از ریاضیات و علوم است. برای مثال، یک دانشآموز میتواند در یک كلاس معلم موفقی داشته باشد، اما در عین حال در سخت افزارسازی دارای مهارت عمیق باشد. هرآنچه را بدون تفکر درباره آینده ممکن است، ممکن نیست. اگر واقعاً آیندهای روشن برای کشور میخواهیم، باید به آموزشوپرورش بازگردیم. تمام مؤلفههای پیشرفت، از امنیت و اقتدار بینالمللی گرفته تا اقتصاد قوی و موفقیت ورزشی، همگی از مدارس ابتدایی آغاز میشوند، نه از دلالهای ورزشی یا مربیان خارجی.