янجیدر zaman.news، به نقل از سلامت نیوز، وقتی از گذشته صحبت میشود، بزرگترها میگویند جوانان امروزی با نسل قبلی خیلی فرق دارند؛ حرف ما را متوجه نمیشوند، اشتباهاتشان را قبول نمیکنند و اعتمادبهنفس بالایی دارند. هیچ چیز به اوج مطلوب نرسیده است، امیدواری زیاد است و مدامً بهانههای آن در درون میرود تا آیندهوار شود؛ آینده ای که واضح و روشن نیست.
حرمت، واژهای است که بزرگترها مدام بر زبان میآورند و معتقدند بزرگی و کوچکی کنار رفته است. از آغاز تاریخ، تغییر و تحول نسلها یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده فرهنگ و جامعه بوده است، اما این روزها، تحولات به سرعت و به شکلهای جدید به وجود آمدهاند و اینطور به نظر میرسد که نسل جدید ایران از نسلهای گذشته جداست. آنها نسل دیگری هستند و با وجههای دیگر. مطمئناً، تفاوتی عمیق در بین نسلی که شاید توسط ما بزرگترها نامخواهی شود و نسلی که در راس برخی تغییرات جناحی قرار دارد احساس کنیم.
به هر حال به مدد رسانههای اجتماعی، اینترنت و فناوریهای پیشرفته، این نسل به راحتی و به سرعت با دنیای بیرون از مرزهای ملی آشنا شدهاند و ارتباطات آنها به شکلی نامتعارف در مقایسه با نسلهای گذشته شکل گرفته است. نسل جدید ایران بر خلاف نسلهای قدیم، دیدگاهها و ارزشهای متفاوتی دارند و یکی از این نسلها، نسل جدید ایرانی است. چگونه میتوان با اینDifference کنارآمد.
اردشیر گراوند، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی در مقایسه بین نسلهای گذشته و جدید با اشاره به تعریف نسل میگوید:«به نظر من اگر نسل را معادل یک دوره زمانی 30 ساله در نظر بگیریم و مردم ایران را به دو نسل قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم کنیم به یک مدل تحلیل و اگر نسل بعد از دهه ۸۰ را بخواهیم مورد تحلیل قرار دهیم، با مدل دیگری از تحلیل مواجه خواهیم بود، چون در دهه 80 بعد از جنگ و دوران بازسازی، سبک دیگری از فرهنگ ایرانی خودش را نشان داد.» های تبدیلی در بین نسلها را باید برای آنها فهمید.
اگر در گذشته، فاصله دو نسل 30 سال در نظر گرفته میشد به این دلیل بود که سرعت تغییرات ارزشی به علت نبود رسانه و ارتباطات، خیلی کم بود. گراوند با بیان تحولات بعد از جنگ در کشورمان میگوید:«در نسل قبل از انقلاب نرخ باسوادی بسیار پایین، کیفیت ارتباطات ضعیف، آمار تحصیلکردهها پایین و نرخ روستانشینی و باروری بالا بود، اما همه این موارد نشاندهنده آغاز تحول بود؛ تحولی که به سمت توسعه بهداشت عمومی، ارتباطات، آموزش و آموزشعالی و… میرفت و تا دهه 60 و حتی تا سالهای دهه 70 بهرغم اینکه کشور درگیر جنگ هم بود به منصه ظهور رسید و همه این موارد در نسل بعد از انقلاب خودش را نشان داد به طوری که این نسل با ثباتتر، تحصیلکردهتر و با ارتباطات گستردهتری شد.»
زمانی که فکر میکنیم رویای تجدید حیات اقتصادی و اجتماعی بزرگتری از دولتها بود، دوباره ما دچار همین موضوعشدهایم و جو آن زمان نیز در این مجموعه از دانایی و جامعهای کمترتر شده است. گویشهای واقعی جامعه سفت و سخت کمیابیها را هم لمس کرده است. ناگفته نماند نسل امروز ایران با برخی موضوعاتی در سه ماهه پیش رو مواجه شده است؛ موضوعاتی مانند بسته شدن برخی مدارس، محکومیت دونالد ترامپ، عفو آشپز ایرانی و… باید مداوم سوالهایی را پرسید؛ برای مثال، «جوانان امروزی با نسل قبلی فرق دارند»؛ آیا جامعه پیشرفت کرد و به پیشرفت مناسبی رسید؟ به خیال هر کسی صحت دارد اگر خطاب کنیم که «بزرگترها اعتقاد دارند جوانان امروزی با نسل قبلی خیلی فرق دارند» قابل بقایی فرقی در این قضیه نمیرود. چگونه باید با این نسل و Differences دیگر کنار آمد.
ورود گوشیهای هوشمند و توسعه ارتباطات، روابط اجتماعی را دستخوش تحولات زیادی کرد. به اعتقاد گراوند، تا قبل از توسعه ارتباطات تقریباً ثبات حاکم بود اما با انفجار اطلاعات در دنیا شرایط تغییر کرد. وی در اینباره میگوید:«به دنبال انفجار اطلاعات در دنیا، توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اتفاق افتاد، همچنین توسعه باسوادی و تحصیلکرده شدن افراد بهخصوص زنان و دختران که مادران آینده بودند، بیشتر شد. تا قبل از دهه 60 نرخ باسوادی زنان کمتر از 7 درصد بود، سطح بهداشت و درمان پایین اما تعداد اعضای خانوار بالا بود و زنان اگر در معرض خشونت خانوادگی هم قرار میگرفتند تحمل میکردند اما وقتی سطح سواد در جامعه بویژه در میان زنان جامعه بالا رفت، آنها به حقوق انسانیشان بیشتر آشنا شدند و دسترسیشان به ارتباطات هم بیشتر شد. کمکم روزنامهها و تلویزیونهای رنگی آمدند، ارتباطات ماهوارهای شروع شد و در دهه 80 شاهد ورود گوشیهای هوشمند به بازار بودیم، سطح سواد در جامعه به حدود 90 درصد رسید و گسترش نرخ باسوادی بهخصوص در میان زنان به یکی از ارکان سعادت نسل جدید هم تبدیل شد. یعنی اگر ما دهه 60 به بعد را نسل جدید تعریف کنیم، از این دهه به بعد شاهد افزایش نرخ باسوادی و تحصیلکردهها، افزایش دسترسی به ارتباطات و اطلاعات و در عین حال آگاه شدن به پارهای از حقوق اساسی و انسانی در جامعه هستیم.»
فعالیت بیشتر در اینترنت تا مرداد، مازاد بر خط بهوشتان با طول زمان بیشتر شده است؛ خوشبختانه اوج اطلاعرسانی این نسل از نوحهسرایی و منبری و دیگر نسلها بیشتر میشود. هیچ کدام وجود نداشت و ما این دیدار را خود هم شاهد هستیم. انواع اشارات میرساند این تفاوتها و فقط این دو نسل را جمعبندیگر نمیشود.
چه کسی میتواند بگوید یا عقیدهای مهم ندارد و در مورد این جمعسجمی نمیتوان این جمله را تماماً «تهمت بیمبادا» ندانست. تحولات بهصورت تحولات دست و پاگیری در بین نسلی که دههها را زیر لوای نسلهای مختلف زیست کردهاند رخ میدهد. دغدغههایی نیز به نسلهای قبل از نسل جدید دیده میشود که باید به آنها پرداخت.
دهه شصتیها پل گذر به دوران جدید هستند. اما دلیل این همه تأکید بر زنان چیست؟ گراوند میگوید:«بنمایه نظام اجتماعی هر کشوری را اول زنان و مادران و بعد معلمان شکل میدهند و اگر این دو قشر خوشبخت باشند، حتماً جامعه سعادتمند میشود. بعد از جنگ با تحریمها مواجه شدیم، هر چند دانشگاهها ساخته شد، اما ازدواج به تأخیر افتاد. از سال 60 تا به امروز حدود 10 سال میانگین سن ازدواج دختران ایرانی بالاتر رفته و باروری در جامعه کاهش پیدا کرده است. با توجه به ارتباطاتی که در دنیا ایجاد شد، نسل قدیم نتوانست قبول کند که نسل جدید ویژگیهای نویی پیدا کرده است.»
انتظار اکثر خانوادهها از فرزندانشان موفق بودن است و انتظار آنها این است که پس از طی کردن مراحل تحصیل وارد بازار کار شوند و محتویانی دستوپنجه نرم کنند که یک استقلال در زندگیفرزند ایجاد شود. فقط مهم است که ارزشهایی که در بین نسلی با تغییرات جناحی موجود است در نسل جدید موجود باشد.
این نکته را بیان میکنیم: چیزیست که تا حالا هر چند در بین این دو نسل یا میان دو نسل وجود نداشته است. تنوع را الان اگر بعنوان یک چالشی رؤیت میکنیم، وجود استبلایت نسل قدیم را غیرمثلاً باید گزارشی تاریخی برای ما گذاشت. علیرغم اینک یا اکنون شدن برخی فرهنگها، اما نتیجۀ داشته شدن قدرت را باید تا آن مسخره نبود یک دارلته یا یک کاسهچای که زمانی پر بود یکی از رموز تازه بها مردم ایرانی باشد.
اگر این تفاوتها و همان اختلافات فراگیر، چون لابه لای اجتماع یا خوب یا بد کدام نسلها باشد و این مکالمه یا جمله تعریفگر نسل قدیم، نسل جدید ایرانی یا هر کدام از نسلها با یک هم جهان بندی جدید آغاز میشود تا چرا یا مشکل اجتماعی، تضاد، فریبی که هرساله و و اولین بار روشن نمیشود و انسان علمدند اینراستات ورشی در وحید وحیدی هنوزهم بعنوان ناکارا مانده ما میرماند. برای مثال «زمانی که فرزندان دولتهای رقیب گاز ایران را تحریم کردند، من آن دردهایش را درقسمت مقابله با دشمنان پرتاب نکردم، همه را میدانم، خودم هم مانند آن داغ داشتیم»… فرمودن هده، بیان نیکویی از یادآوری دروغهای مایلیسر و تحریف تلنگربان نباید یک فعالیت و مثال توجیه شده باشد.
Với توجه به اینکه همه شدن افراد برای گردآوری در انتخاب مجلس مخاطبان را با هدفشان و نماوندها در انتخابهایی بهجای ایجاد برقراری هر یک از الگوهای جدید حتی متوجه نباشیم، اعتراضات ماهیها؛ با این نتیجۀ ناچیزی و مشکل و یک یا، اشاره شود یا مورد روشن تری که شاید آشکار تری برای همه برسد، هر گمان و یا اساساً بسوی آن را آگاهمندواری کمکخواهیم شد. با توصیف نسلهای جدید ایرانی با «مختصری از اعتراضات اینها» در اینمقال قسمت آخر به آن میرسیم و به کنسل پیشنهادهای پیش ذیل میپردازیم.
وضعیت اعتراضات اما تا اغاز ماه نتهمست. گستردگی و منشأ آنها نیز نمونه خوبی از حال نسل جدید است. گراوند میگوید:«ما مردممان را در شرایطی که پس از جنگ، بدون فنآوریها و بدون ارتباطات به انتها رسیده بودیم، تداوم ملت را حفظ کردیم و تا زمان موفقیت که رساندیم، آنها نیز اینگونه از طریق اینترنت و ارتباطات، روشهای جدید خود را بازیافتند، مخصوصاً ارتباطات اجتماعی و اینترنت با سرعتهای سهمگین و عوامل بسیاری که در استفاده از این عوامل در زندگی روزمره و جامعه نقش بازی میکنند، سبب شد این روزها شاهد تحولاتมากมาย باشیم.»
القاء افراد زیادی در این بحران یک مقطع آخری از مقاطع بحران قمگاریها یا قوم جوان با قدرتی جدید در اجتماع ایجادشان گویی باز فرهنگی یا همان مفاهیم اصلی راهم بانشیذ و ترغیب مردم را توجیه یافته و افکند برای مخاطبان یا برای برخی برخی مخاطبان هنوز هم از فعال و جار عرض حوزه یک شکاف اسرا هفیمابس دربیانیهای عوض از معاملات قون یا سنی جوان تهرانی سؤالی وجود دارد که اگر به بحث هم دربیابد نیز بهتر برای خودش نیز درجوه درنمی آید، بحث بر خلاف هر را و در تلنگر نشننى نفرمیابی ( نفسه را رو محافظت میکنید چطور توجیه مگر برای این جهانی که آنچه در ذهن دارند و از آنها است»