فردا، خانواده به عنوان یکی از ضروری‌ترین نهادهای اجتماعی در معرض زوال و نابودی قرار دارد. پدیده طلاق نه تنها زندگی زناشویی را از هم گسیخته و رنجی روحی عمیق را برای زن و شوهر ایجاد می‌کند، بلکه به فرزندان آن خانواده نیز تأثیر خوفناک می‌گذارد.

در کنار این موضوع، باید گفت که به‌عنوان یک پژوهشگر علم حقوق، متاسفانه باید بگویم که تبعات طلاق منحصر به زن یا مرد و یا فرزندان آنها نیست. بلکه پدیده طلاق باعث متزلزل شدن جامعه و ایجاد هرج و مرج نیز می‌شود. طلاق نه تنها سطح اعتماد بنفس اعضای خانواده را کاهش می‌دهد، بلکه باعث می‌شود یکی از طرفین یا هر دو یا فرزندان به‌طور قابل ملاحظه‌ای احساس پوچی و ناامیدی کنند. این مسئله به‌شدت برای فرد خطرآفرین است.

متاسفانه باید بگویم که طلاق پدیده‌ای چندبعدی است. امروزه با افزایش کاربران فضای مجازی و بحران‌های اقتصادی و معیشتی، ما شاهد روند رو به رشد این معضل اجتماعی در جامعه خود هستیم. پس از تحقیق و پژوهش میدانی در سطح جامعه درخصوص پدیده طلاق به این نتیجه رسیده‌ام که طلاق عاطفی اولین مرحله در فرآیند طلاق قانونی است.

طلاق عاطفی بیانگر رابطه زناشویی رو به زوال و یک جنگ روانی در روابط بین زن و مرد است. در طلاق عاطفی اگرچه زن و شوهر ممکن است با هم زندگی کنند، اما احساس، عاطفه، صمیمیت، اعتماد، عشق، صداقت، تعهد، وفاداری و… در بین این زوج‌ها از بین رفته است.

متاسفانه در طلاق عاطفی گاهی زن یا مرد برای رهایی از این شرایط غیرقابل تحمل و برای رسیدن به آرامش درونی به شخصی دیگری پناه می‌برند. این عمل بسیار تاسف‌انگیز است و در نهایت باب خیانت و یا روی آوردن به ازدواج سفید و تباهی در زندگی مشترک را برای خودشان فراهم می‌کند.

طبق تحقیقات انجام شده در زمینه طلاق، عوامل اصلی طلاق در جامعه ما می‌تواند این موارد باشد:

1- عدم تامین نیازهای روحی و عاطفی زن و مرد.
2- عدم گفت‌وگو صحیح زن و مرد برای حل مشکلات.
3- عدم همدلی و همراهی در زندگی زناشویی.
4- رفتارهای خشونت‌آمیز زن و مرد نسبت به هم.
5- عدم گذران وقت با یکدیگر.
6- نارضایتی و رفع نشدن نیاز جنسی.
7- بی‌اعتمادی و یا خیانت زن و مرد به یکدیگر.
8- مشکلات ارتباطی و کلامی بین زن و مرد.
9- عدم تعادل روحی و روانی زن و مرد.
10- عدم صداقت و تعهد و وفاداری بین زن و مرد.
11- اعتیاد.
12- عدم سواد کافی از زندگی مشترک.
13- عدم ادب و احترام متقابل نسبت به یکدیگر و…

در کنار مطالبی که تاکنون بیان شد یکی دیگر از عوامل اصلی ایجاد تنش بین زوجین جوان استفاده نادرست آنها از فضای مجازی است. چرا که رسانه‌ها و مخصوصا فضای مجازی این روزها نقشی کلیدی در شکل‌دهی به ارزش‌ها و باورهای اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و باورها درباره زندگی مشترک ایفا می‌کنند که تاثیر بسیار زیادی در زندگی مشترک زوجین جوان ایجاد می‌کند.

این تأثیرات منفی مهم فضای مجازی در زندگی زوجین جوان این موارد است:

1- ایجاد حسادت و ناامنی در زندگی مشترک، به این صورت که متاسفانه زوجین جوان با دیدن عکس‌ها و ویدیوها در فضای مجازی زندگی خود را با آن محتوا مقایسه کرده و این گونه باعث ایجاد احساس حسادت و ناامنی می‌شود.

آگاه باشید و باطن زندگی مشترک خود را با ظاهر زندگی دیگران در فضای مجازی مقایسه نکنید. چرا که در این فضا مردم نسخه‌ای از زندگی خود را ارائه می‌کنند که عالی و بدون نقص است. با دیدن مداوم این محتوا ممکن است انتظارات غیرواقعی را در رابطه خود ایجاد کنید. این مساله منجر به احساس نارضایتی و ناامیدی شما در زندگی مشترک‌تان می‌شود. بنابراین باید بدانید که هرگز و هرگز زندگی واقعی خود را با زندگی مجازی دیگران آن هم در فضای مجازی مقایسه نکنید.

2- فقدان حریم خصوصی؛ در فضای مجازی متاسفانه برخی به اسم بلاگری و یا لایف‌استایل از خصوصی‌ترین مسائل زندگی مشترک خود در فضای مجازی تولید محتوا می‌کنند و دیگران را هم به این امر غلط ترغیب می‌کنند. اما باید آگاه باشید که با اشتراک‌گذاری این اطلاعات خصوصی و شخصی علاوه بر نقض حریم خصوصی رابطه خود این اجازه را به دیگران می‌دهید تا در خصوص مسائل شخصی و خصوصی زندگی مشترکتان نظر بدهند. این گونه باعث ایجاد مشکلات و چالش‌های زیادی در زندگی مشترک می‌شود.

3- اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی، متاسفانه فضای مجازی باعث ایجاد اعتیاد می‌شود. بدین صورت که شما وقتی درگیر این فضا می‌شوید، مجبور هستید وقت زیادی را در این فضا صرف کنید که این گونه ممکن است از رابطه واقعی زندگی خود غافل شوید. این مساله به کیفیت زندگی مشترک شما آسیب جدی وارد می‌کند و ممکن است این وابستگی به فضای مجازی سبب ایجاد طلاق عاطفی در زندگی مشترک شما شود.

4- افزایش خیانت و ساده‌انگاری روابط خارج از ازدواج، متاسفانه فضای مجازی این اجازه را به شما می‌دهد که با هر فردی در هر کجای دنیا ارتباط گرفته و وارد مسائل عاطفی شوید. به این صورت که شما به دنبال جبران خلأهای عاطفی خود در زندگی مشترک در این فضا دنبال پارتنر عاطفی می‌گردید و این فضا فرصت درگیری معاشقه یا حتی خیانت عاطفی یا فیزیکی را برای شما ایجاد می‌کند.

به عنوان یک محقق علم حقوق که سال‌ها است در حوزه حقوق خانواده فعالیت پژوهشی دارم باید بگویم که آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی طلاق در جامعه هم برای مردان است هم برای زنان. اما برای زنان در جامعه ما این آسیب‌ها بیشتر از مردان است. چرا که متاسفانه باید گفت دید تبعیض‌آمیز در جامعه ما نسبت به زن و مرد باعث می‌شود این آسیب‌ها برای زنان مطلقه بیشتر باشد.

برخی از این آسیب‌ها در جامعه ما شامل: از دست دادن حمایت‌های اجتماعی، کاهش روابط اجتماعی، احساس عدم امنیت، طردشدگی، نگرش اخلاقی منفی به جامعه، برچسب‌های اجتماعی، بازخوردهای منفی دیگران، آزار و خشونت کلامی آشکار و پنهان، آزارهای جنسی، پیشنهادهای غیراخلاقی و… از آسیب‌های پرتکرار است که زنان بعد از طلاق در اجتماع تجربه می‌کنند.

متاسفانه نگرش منفی فرهنگ عامه به طلاق در جامعه ما موجب نوعی بی‌اعتباری زنان مطلقه شده و از سویی متاسفانه در فرهنگ ما زنان مطلقه تهدیدی برای روابط و زندگی خانوادگی دوستان و خویشان خود بوده و این نگاه درباره زنان مطلقه بسیار نگاه اشتباهی است. چرا که آنها هم می‌توانند مثل دیگر افراد در جامعه فعالیت داشته باشند و جامعه نباید نگاه تبعیض‌آمیزی نسبت به افراد مطلقه چه مرد چه زن داشته باشد.

عوامل متعددی برای طلاق در جامعه ما وجود دارد که مهم‌ترین آن عدم تفاهم و عدم درک متقابل بین زن و شوهر است. وقتی از زن و شوهری که از هم می‌خواهند جدا شوند می‌پرسیم علت طلاق آنها چیست؟ بیشترشان می‌گویند ما با هم تفاهم نداشتیم یا ما همدیگر را درک نمی‌کردیم. اما این عدم تفاهم می‌تواند دلایل فراوانی داشته باشد از جمله این موارد: ازدواج اجباری، توقعات بیجا، عدم رفع نیازهای عاطفی و جنسی، چشم و هم چشمی، عوامل ارتباطی و رفتاری، اختلاف سنی زیاد، بداخلاقی، عدم صداقت، عشق سابق، دخالت دیگران، مشکلات اقتصادی، بحران‌های فرهنگی، عدم سواد عاطفی، ازدواج بدون شناخت، ازدواج در سن کم، ازدواج به خاطر پول یا موقعیت اجتماعی و…

در نهایت باید گفت که یکی دیگر از عوامل افزایش طلاق این روزها قیمت بالای سکه و مشکلات اقتصادی است. متاسفانه این روزها خبرهایی که شنیده می‌شود حکایت از افزایش پرونده‌های مطالبه مهریه است که این مساله واقعا جای نگرانی برای سلامت جامعه و خانواده‌ها دارد و باید با اصلاح قانون و ایجاد حقوق برابر برای زن و مرد از این مشکلات و حاشیه‌ها زوجین جوان دور شوند.