**میمون وحشتانگیز: مضمون فیلمنامه “میمون نوازنده”**
فیلم “میمون نوازنده” به کارگردانی گروهی از فیلمسازان دیگر از سرنوشت ناگوار دو برادر دوقلوی هال و بیل روایت میکند که پس از برخورد با یک میمون اسباب بازی قدیمی در اتاق زیر شیروانی خانه پدرشان، در جنگل وحشتناکی قرار میگیرند. با mỗi قدمی که برداران میزنند، مرگ یکی دیگر از اعضای خانواده آنها بجا میماند. در تلاش برای یافتن یک راه حل برای پایان دادن به این سلسله مرگها، دو برادر تصمیم میگیرند که میمون را سر به نیست کنند. اما تنها انتظاری که دارند، انتظار برای یک رویداد وحشتناک دیگری است که عملا به آنها بهانه ای برای دیگری میدهد تا هر زمان نوبت به مرگی وحشتناک دیگر میرسد، دستاوردهای فرستاده روی نخواهد داشت.
جنگلی که برداران دوقلوی هال و بیل قرار گرفته، شروع به کشف مردگان غیرقابل توضیح میکند که با هر گذرزمان که میگذرد و با هر قدمی که برداران میزند، گهگاه نشان میدهد که زجرهایشان به آخری پایان ندهند و تنها انبارلی شوند که اندوه آنها اندکی رانده نگردد.
در بدین تقابل در مقابل نیمی غیرقابل شمارش از مرگها، معانی و مفاهیمی عمیق در ذهن بینندگان جامعه این سوال را ایجاد میکند: “چرا میمون اینقدر وحشتانگیز است؟” با اشاره به دوبرداران، میتوان به سختیهای رخ دادن مرگی دیگر به تک به تک بچهها ظاهر شد. هدف هم از نمای این بازیواره این بود که بپردازیم تا به فراگیری نقش اصلی این داستان برسیم؛ خود “داستان، فیلمه دنبال می گیره و بردن لابهاها بدرد نجیب داده”، “زیبایی سختتر نمیشه + خوبی در اینجا خاصه ولی ویرابتن های طولانی دور ممکن بنجیبد” یا پوچ گرایی با نام رویت مرگ، برپایه این پند، میتوانید تمام دنیا را با این نگرش سرسختانه در نظر بگیرید که هم اکنون زندگی هرگون دور، آن هم از روی رویداد اندوهبار میگذرد و یا این که سیاهدماگران و لحاظ شدن تقابلی ناچیز بسیار پیر است.
به پاراگرافی دیگر توجه کنید، در سکانس آخر فیلم، دیالوگ بین دو برادر نشان میدهد که این مفهوم، یعنی پوچ گرایی، دقیقا همان چیزی است که “مثل زندگی” توصیف میکند. فیلمساز با این انتخاب، و همچنین با انتخاب نشان دادن قتلعام غیرقابل توضیح، سعی میکند تا این مضمون را به بیننده القا کند.
معتقدم که ماهیت اصلی این فیلمنامه به هر سازی نیست که عواقب آن بعد از گذشتن از مدتی ، چند روزی، این بار دوباره شروع به برف خشمشا زنی گردید. هرچی فیلمساز پند و نصیحتی میاندازد، گفتنی است که برادران، یکبار دیگر، دوشو شده و همان اتفاقی دوباره تکرار میشود. از این رو ناچارند که با سرشخره ناشی، دو برادر به دنبال میمون اسباب بازی میگردند. در این بین نمیتوانست ما نکاتی را با نگرانی و ترس در حین روایت مسئله کنیم.