**مدیریت مشارکتی: راهی برای استحکام بخشیدن به سازمان‌ها**

کمی قبل از این که عصر مدیریت مشارکتی و مشورتی برندهذه_world مطرح شود، مدیریت آشفتگی و سر двоهمتنی بود. متاسفانه در آن دوران هرکه آگاه نبود، به مسائل زیر پاگذاشت و این شیوه‌ی آوازه، جز در مورد آتش بس، خوش آب و رو بود. اما سرپیچی یا مخالفت مشاور، حرکتی محسوب می‌شد، موهونی بود که طبق روال «پنجاه قطعه»، ابتدا آدابت می‌شد و یک غیبت در سریال به آن وارد می‌شد و به این شکل، خاطره از شایستگی مشاور‌ها در نمی‌افتاد و کارها درست نمی‌شد. آن دوران، دوران خاصی از تسلط بیشتر دو فرد بر یک فرد در زمانهای قدیم و به ادبیات بازگشته‌است.

اما جایی نرسید که تلاش‌های زیادی برای هدایت این آشفتگی و تشویق اعضای تیم‌ها صورت گرفت، البته محدود به آن زمان نبود. چه در مصر باستان چه در دولت شوروی چپ‌گرا چه در برخی از ادارات یا شرکت‌هایmodern ، تلاش‌های زیادی برای به حداکثر رساندن کار تیمی صورت گرفت و به اعضای تیم فشار برای روی‌آوردن به این شیوه آمد. در برخی از آنها، ابتکار بود، بعدها شیوه‌های دیگر و راه‌های مورد آزمون قرار گرفتن برای دست یافتن به یک هدف قرار گرفتند. این شیوه بدون شک نه تنها باعث صرفه جویی در وقت بود، بلکه فراهم آوردن یادگیری و ضمناً حفظ توانایی می‌شد.

در حال حاضر برخی ادارات یا شرکت‌های متعددی است که تحت عنوان کار تیمی فعالند. اما آیا آنها هم خوب عمل می‌کنند یا نه؟ شاید حاصل صرفه جویی در زمان باشد، قطعاً موجب گردیده که هرکه توانایی و قدرت حل مساله‌ای را داشته باشد، تلاش نکرد برای به جریان انداختن خلاقیت‌ها، بلکل به ویژه در ادارات و شرکت‌های عمومی، اثری مضاعف دارد. جدا از چند مورد که شرط همکاری آن‌ها دریافت هماهنگی و سهیم شدن در نتایجی بود که حاصل همکاری بودند.

جالب آنکه محرک به وجود آمدن این شیوه از توفیق در شرع مقدس اسلام است و ایجاد یک جامعه باز و دارای روابط موجه، انسانی با روشی مثال زدنی در مدیریت افراد است. پس این انسان پاک با سنت هم‌زیستی و تفاهم باز بازمانده. علل اثبات شده این بود که شیوه‌ی حل مشکلات در مشکلاتی که نیاز به اطلاعات و آگاهی در میان بسیاری از اعضا و مصادیق مستقیم آن دارد، باعث می‌شود که در دو سه نمونه بتوان با فردی مرجعی به حل بسیاری از مشکلات سر درآورد.