در روندابریزی عمیق این گزارش، میتوان به چند باتجربهای مناسب اشاره کرد. اولین نکتهای که میتواند توجه خوانندگان را به خود جلب کند، توجه به همکاری ناجیها و مردمی است که در حادثه انفجار بندرعباس به مصدومان کمک کردند. در واقع، این همکاریها نمونهای از همدلی و تلاش جمعی در پوشش وضعیت پس از سانحه است.
سوال اساسی در این زمینه این است که چطور میتوانیم از این سطح همکاری و همدلی در صورت وقوع هرگونه حادثه احتمالی را در آیندهتر مستمر نگاه داریم؟ آیا فراموش نکردن حادثه به استحکام و استحکام ساختاری در جمع بومیها و سهیمگذاری در مسایل اجتماعی یاری میدهد؟ یا آیا جریانات فرهنگی و اجتماعی مردم ایران چه تاثیرهایی بر نوع همدلی و اطمینان در میان مردم ایران در سیکل بازکنندگی پس از هرگونه حادثه تعبیه کرده است؟
از طرفی دیگر، این حادثه قطعا از زمانی که تأثیرات جبرانی آن قطعی خواهد شد، به یک ایونت بازملودی برای یک بحث كلانتر یعنی کمبود های امروزه در病院ها مخصوصا سراسر بندرعباس تبدیل خواهد شد. سوال عمده این متن این است که 15 درصد کمبود پُرسران تا کجا خواهد شد؟ و آیا بندرعباس، طرح ایرانی برای ساخت و راهاندازی کمپو برای پرستاری خواهد داشت؟ آیا هزینه های رفت و بازگشت پرستاران بازنشسته در بخش های والری ثمر دواندين بندرعباس قابل پوشش مالی خواهد بود؟