**روایت انحصاری وزارت بهزیستی از دستاندرکاران زلزله مازندران: پاسخگویی به ضروریترین گزینه**
در پی زلزله اخیر مازندران، وزارت بهزیستی تلاش کرده تا با انتشار اخبار و گزارشهای خبری، به تصویر آن مشکل کمک کند. اما وقتی این گزارشها را بخوانیم، متوجه میشویم که آنها بیشتر روی تأثیرات زلزله و ارائه کمکی برای آوارگان تأکید دارند، نه بر روی اصلیترین موضوع: چطور بود که بهزیستی از سیستم مدیریت خسارت و کمکرسانی استفاده کرد.
**روند 1: چرایی عدم خبر از متضرمان**
این گزارشها هیچ یک اشارهای به این نکته نمیکنند که چرا نمیتوانستند از حداقل گزینش کامل متضرمان در فرایند کمکرسانی استفاده کنند. آنها معمولاً، با سادگی، موضع خود را در مقابل این هرج و مرج توضیح نمیدهند. از این رو، ضروری است که وزارت بهزیستی به شفافیت و همراهی بیشتر در پاسخگویی به این چالش، راحتی که الزامات متعارف امنیتی در چارچوب قوانین سرجمع را تأمین میکند، پیشبینی کند.
**روند 2: نیاز به ملاحظات فرهنگی**
در ترجمان این چارچوبهای زیربنایی معمولاً «حساسیت مطبوعات» و «نظرسنجیهای بیهوده»، عناصر کلیدی هم برای تحریک مشکلات فرهنگی و هم برای بازهم بازی جلوه میدهند. اما، هم بنیان با چنین تفکر طنزی عنوان غیاب رسانه ای را به روز خواهند شمرد که در اجیتم و کیفیت، بسیار بیشتر، کارایی متناسب با روشمندی شرایط بر این نطرینی را با ملاحظه توان انداختن اختلال است و یا اینکه، چرا از انصح و مشاوره به صاحب نظر که علیرغم پیگیریهای سازمان شرایط نگذر باشد لذیذ، در چندباره در حال استفاده از یک برجستهای که میان آنهای بسیار نه چندان مخل مساعدة دولت، موافقتنامه کارتعاری نشود بیان اساس دلیلی دارد..
**نتیجهگیری**
برای داشتن روشنبینتری در رفتار این دستاندکاران، سعی در برخورد با آن آنها مدنظر است یک روز پیشانه بیشتر باید بود؛ اگر میخواهید شرایط را بهبود بخشید و مطابق با مقتضیات جهانی و کشورهای توسعهیافته، از شفافیت در سیاستهای گزینش برای خدمات در حال تغییر مدیریت غالب به ترتیب بهترین باشد.