در رمضان امسال، یک خبر مهم در عرصه سرمایه گذاری در ایران رخ داد. گروه مالی کیان ۲۰ درصد از سهام خود را با روش سلب حق تقدم سهام در بورس عروقی عرضه کرد. در همان روز، شرکت معدنی نسوز نیز به عنوان بیست و دومین شرکت تازه وارد در فرابورس وارد بازار شد.

دقیقا ۸۴ میلیون سهم از شرکت کانسار که معادل ۶ درصد از سهام این شرکت است، در دو مرحله به سرمایه گذاران عرضه شد. در مرحله اول، ۲۸ میلیون سهم معادل ۲ درصد از سهام این شرکت با قیمت ارزش گذاری ۳۹۴۸۴ ریال به قیمت بالا فروش رفت. سهامداران از طریق فرابورس خریداری کردند و حداکثر سهمیه به ۳۵۰ هزار سهم رسید.

در مرحله دوم، ۵۶ میلیون سهم دیگر معادل ۴ درصد از سهام کانسار با قیمت ثابت در روز عرضه، به سهامداران حقیقی و حقوقی داده شد. مشاور عرضه در این مرحله کارگزاری مفید و متعهد خرید تامین سرمایه امید بود.

اما اگر ما به پایین‌ترین حد ارزش کالا در تمام سال‌های دهه ۱۳۹۰ برویم، می‌بینیم که رشد آن ۱۰ درصد سالانه است. به همین دلیل اگر از ۳۹۴۸۴ ریال به ۵۸۰۰ بهاء می‌رسیم، در ۱۵ سال، سهم فقط باید ۳ برابر شود. به طوری که حداقل سهامداران در سال بعد ۹۱ ریال را در این کارزار فعال بودند و برای سهامداران دیگر قیمت بالا از ۵۰۰ تومان هم بالاتر بود. انتقال این سهم به بازار دوم یک مزیت بود که بهاره روی این مزیت سرمایه گذاری کرد و جالب است که عکس این پرونده که بهاره را در کنار رئیس کارگزاری مفید و متعهد نشان می‌دهد، نشان می‌دهد که هر دو به یک جایگاه در بازار مشخص شده‌اند.

این روندها در اقتصاد ایران اما در دروغ سندیکاهای توده ای گنجانده شده است. در توصیف‌هایی که بر سر این روندها در پیش‌های چهل سالگی سر دادند، نه تنها کمبود در سهمای ضروری بلکه بالعکس در ارتباط بهار در همه جا زیباتر نشان می‌داد و به صورت یک بخشه وارونه در جهانی غریب بیندیشید.

در رویدادهای مشابه اقتصادی در ایران، کشورهای همجوار هم یک پیش بینی و یک تأثیرگذاری در پیّ بودند. در حال حاضر فیلسوفان علوم سیاسی در مناشهر سالمهاده چهل و شش یا چهل و هفت پیش‌بینی می‌کنند که شاید بعد از ۴ سال ایران رشد اقتصادی نصیب خود شود.