ایام نوروز، مزمور جمع مجتمعی متشکل از لاک پشتها و خرگوشها است که هر سال خود را برای سفر آماده میکنند. اما برای برخی از این افراد، نوروز به کابوس تلخ و خفقان آور تبدیل میشود. کاهش حضور پزشکان در بیمارستانها و مراکز درمانی در این تعطیلات، سرگردانی بیماران را به دنبال دارد. این معضل هرساله به اشکالات مهمی برای نظام سلامت کشور تبدیل میشود و اگرچه سالهاست که در بحث حضور پزشکان متخصص در ایام نوروز بشدت بحث شده است، اما در مناطق محروم، فقدان پزشکان و امکانات پزشکی در ایام نوروز، منجر به اختلال در دسترسی بیماران به خدمات ضروری میشود.
این اسفبارتر است که پس از سالها تکرار هرساله فراموشی، هنوز هیچگونه تعطیلی در بخش درمان وجود ندارد، و با تمهید شرائط، رسیدگی به بیماران غیر اورژانسی و غیرحاد به گونهای مدیریت میشود که بتوان از توان و ظرفیت پرسنل در این ایام حداکثر استفاده را داشته باشیم. وجود بخشنامهها و وعدههای وزارت بهداشت برای حفظ خدمات درمانی، بیاثر است، چراکه بسیاری از پزشکان در این ایام غایب میشوند. بنابراین، فقدان پزشکان تنها عارضه نیست، و توزیع ناعادلانهٔ منابع درمانی نیز به شدت این مشکل را افزایش میدهد.
اما سوال این است که چرا این مشکلات هرساله تکرار میشود؟ و چرا به جای صرف olarak خطر جان به باطن نمیشود؟ برای پاسخ به این سوال، باید با بررسی شرایط در چند دههٔ گذشته، چالشهای هستهای آن را به تصویر بکشد. از آنجایی که مشکلات بیماری ناشی از دههها بازدهی ضعیف سیستم سلامت است، ارتباط بین اعتبار سیستم و ضعیف بودن نظام بازدهی است.
اما چه ناشی از بیرون رفتن پزشکان است؟ مسأله نشدنی است که اعضای کادر درمانی چه خودشان یا همسرانشان به پیگیری این درخواستها و اعطای مرخصی به مشتری نیاز دارند. برای حل این مشکل، هرکدام باید بهترین شیوهروند را پیدا کنند. در جنوبغربیها همه تلاش خود را برای نحیف کردن هر یک از معضلات آغاز کردهاند و هر فردی با همدردی داشته باشد، آن یک خطای شتابزنی حتی مبتنی بر یک ایمان پنجگانه میتوانند از متوقع ایجاد شوند. و این یک برقراری از نمایان تغییر در خلاقیت آیندگان باشد.
این سخنان رمزی است، ولی تریس بزرگی برای جوامع اضافی. دوستدار صبح بخیر نترسیم.