به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد، «بچههایم ایران نیستند. گاهی با هم تلفنی حرف میزنیم و همدیگر را میبینیم. چند روز است هر کاری میکنم برنامه تماس تصویری را روی گوشیام پیدا نمیکنم، حالا منتظرم خواهرزادهام یک روز بیاید سر بزند، گوشیام را درست کند.» موضوع پیچیدهای نیست، یک پدر یا مادر سالمند که بدون فرزندانشان زندگی میکنند، به اشتباه یکی از اپلیکیشنهای تماس تصویری را از گوشی خود پاک کردند و حالا نمیتوانند یک ارتباط ساده با فرزندانشان برقرار کنند.
این موضوع هم الزاما مخصوص سالمندان تحصیل نکرده نیست و شامل تمام پدران و مادرانی میشود که در دنیای شتابزده فناوری و تکنولوژی، هنوز نتوانستند با تغییرات و ابزارهای جهان نوین آشنا شوند. پیش از این، برقراری ارتباط و زیستن اینقدر دشوار نبود. محل کار فرزندان، چندان دور از خانه پدری نبود و پس از ازدواج، اگر در خانه مشترک با والدین زندگی نمیکردند، حتما دورترین فاصله آنها یکی، دو خیابان بود. اگر هم در این میان فرزندی برای تحصیل یا ازدواج، به شهر یا کشور دیگری مهاجرت میکرد، احتمالا چند برادر و خواهر و عروس و داماد در وطن و در نزدیکی پدر و مادر بودند. اما آرامآرام، سفرههای بزرگ برچیده شد.
حیاط خانه پدری، قدیمی و کلنگی شد و دیگر کفاف زندگی چند فرزند متاهل را نمیداد. از طرفی شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان، تغییرات قابل توجهی کرد و تعریف آینده، رویا، ثروت و زندگی متفاوت شد. البته فشارهای اقتصادی و کاهش ارزش پول کشور را هم نباید نادیده بگیریم. پیش از این شاید پدر یک خانواده به همراه پسران و گاهی دامادها، از یک دکان یا خیاطخانه، مخارج خود را تامین میکردند، اما امروز، تمام افراد خانواده شغل یا کسبوکار و درآمد خود را دارند، اما در صورت نیاز، توان کمک به نزدیکترین فرد خانوادهشان را ندارند و هر فرد شاغل شاید گاهی به سختی بتواند از پس مخارج خودش به تنهایی برآید. تمام این موارد، باعث شد که فرزندان، پس از آغاز تحصیل، کار و ازدواج، زندگی مستقل از خانواده خود را در پیش بگیرند و حتی از شهر و کشور والدین خود هم دور شوند.
این بخش جداییناپذیر جهان امروز- یعنی رشد فناوری و گسترش تکنولوژی- لاجرم سالمندانی تنها برجا میگذارد که از طرفی، نمیخواهند یا نمیتوانند از خدمات دائمی فرزندان خود بهرهمند شوند و از طرف دیگر، دنیای فناورانه و ابزارهای تکنولوژی چندان با دانش و روحیات آنها سازگار نیست و توان یادگیریشان هم نسبت به ایام جوانی کاهش یافته است. در این میان اگر ضعف اپلیکیشنها و سایتها را برای انجام امور آنلاین نادیده بگیریم – که گاه حتی انجام یک فرآیند آنلاین برای یک جوان هم مبهم میشود- و همچنین از سرعت و قطعشدنهای پیوسته اینترنت بگذریم، نمیتوانیم از ضرورت آموزش همگانی به سالمندان درخصوص استفاده از فناوری و ابزارهای آنلاین چشمپوشی کنیم؛ چراکه این نسل، سالها فرآیندها و کارها را به صورت دستی و سینهبهسینه انجام میداده و تطبیقپذیری با سرعت تکنولوژی امروز، برای او کمی دشوار است و از طرفی، تمامی کارها، از تاکسی گرفته تا خدمات بیمه و درمان، آنلاین شده است.
ارتباطات و تعاملات اجتماعی؛ از محورهای هشتگانه محیط دوستدار سالمند
«حسامالدین علامه» پژوهشگر حوزه سالمندی و رییس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندان درباره تغییرات جهان امروز میگوید: «ما در دنیایی زندگی میکنیم که سرعت علم و شتاب تکنولوژی، به شدت بالاست و این تغییرات روزافزون در فناوریهای نوین، احتیاج به فرهنگسازی در مورد یادگیری مستمر و مادامالعمر دارد و باید در چرخه زندگی نهادینه شود. این فقط مخصوص گروه سالمندان نیست و باید حداقل از 50 سالگی به بعد، با توجه به کاهش قدرت تطبیقپذیری بزرگسالان با تغییرات در زندگی روزمره که ناشی از تاثیر فناوریهای نوین است، آموزشهایی را برنامهریزی کرده و با قدرت دریافتی بزرگسالان، متناسبسازی کنیم.»
او با اشاره به اهمیت آموزش در سنین سالمندی، بهویژه برای افراد بالای 65، 70 سال توضیح میدهد: «ما شهر و محیط دوستدار سالمند را داریم و باید بدانیم که یکی از محورهای هشتگانه محیط دوستدار سالمند، بحث ارتباطات و تعاملات اجتماعی سالمندان است که این موضوع، احتیاج دارد استارتآپها، وزارتهای صمت، ارتباطات و فناوری اطلاعات، وارد عمل شوند و استانداردها و پروتکلهایی را تدوین کنند. همچنین با توجه به درصد و گروه مخاطب، یعنی همان سالمندی که درصد آنها در جامعه ما رو به گسترش است، زیرساختها را برای ارائه خدمات به سالمندان فراهم کنند. مثلا اندازه کلمات در یک اپلیکیشن دوستدار سالمند، بزرگ باشد یا اینکه از نمادها و آیکونهایی استفاده شود که برای چشم و ذهن شناخته شده باشد یا اینکه سالمندان قبل از ورود به این دوره، آموزشهایی در مورد آنها دیده باشند.» بیتا، 30 ساله است و در کنار مادرش زندگی میکند. مادر او بیماری خاص و نیاز به مراقبتهای دائم پزشکی ندارد، بنابراین میتواند تنهایی از پس امور روزمره خود برآید، اما چالش از جایی شروع میشود که مادرش گاهی در نبود بیتا، باید از اپلیکیشنها و نرمافزارهایی برای دریافت خدمات آنلاین استفاده کند که در مواردی حتی انجام سادهترین امور هم دشوار است. «وقتی مادرم میخواهد خودش برای خط تلفنش شارژ بگیرد، بارها یادش میرود که باید کیبورد تلفن همراهش را، روی حالت انگلیسی بگذارد و سر همین موضوع نمیتواند شارژ بگیرد و دچار سردرگمی میشود و مجبور است منتظر بماند تا من به خانه برگردم یا اینکه تلفنی راهنماییاش کنم. این یک موضوع ساده است، اما مجموع همین اتفاقها، مادرم را مدام به من وابسته میکند. با اینکه خودش دوست دارد مستقل باشد. به نظرم خیلی خوب میشد که در اپلیکیشنها، برای سالمندان امکانی طراحی شود که راهنمایی صوتی داشته باشد.» علامه که سابقه سالها پژوهش در حوزه سالمندی دارد نیز حرکت به سمت استفاده از هوش مصنوعی را تایید میکند و میگوید: «باید با استفاده از این قابلیت در تکنولوژی بتوانیم پیام صوتی یک سالمند را بر اساس اولویتها دستهبندی کنیم و اگر لازم است، اپراتوری را در مراکز سرویسدهنده و خدماتی به کار بگیریم تا فرآیند دریافت خدمت را برای سالمندان تسهیل کند. از طرفی فضای مجازی، قدرت جستوجو و تمییز مطالب موثق و معتبر را ندارند. بنابراین باید اطلاعات برای سالمندان به صورت دستهبندیشده، مختصر و مفید موجود باشد. مثلا در حوزه سلامت که مساله مهمی است، ضرورت دارد متناسب با قدرت شناختی سالمندان و همچنین با توجه به کاهش قدرت بینایی، شنوایی و انطباق این گروه سنی، آگاهیبخشی در زمینه ارتقای سطح سواد سالمندان در حوزه سلامت را در دسترس آنها قرار بدهیم تا بتوانیم از سایتها و منابع معتبر، اطلاعات خلاصه، کاربردی و مقید را به صورت دستورالعمل استخراج کنیم.»
معضل سالمندی که امروز در کشور با آن مواجهیم، چند بُعدی است
این پژوهشگر حوزه سالمندی با بیان ضرورت راهاندازی شرکتهای ارائهدهنده و مدیریتکننده خدمات و سرویسهای مورد نیاز سالمند میگوید: «اگر خانوادهها و خود سالمندان نمیخواهند که از موسسات سنتی نگهداری سالمندان استفاده کنند، باید تعداد این شرکتها در سطح شهر افزایش پیدا کند تا بتوانند به سالمند سرویس داده و خدمات مورد نیاز آنها را ارائه کنند.» به گفته رییس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندان، معضل سالمندی که امروز در کشور با آن مواجهیم، یک موضوع چندبُعدی است که باید در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار بگیرد؛ استادان و صاحبنظران در زمینه مشاوره و علوم تربیتی در بحث آموزش بزرگسالان، استانداردها و پروتکلهایی دارند که باید در بررسی موضوع سالمندی مورد توجه قرار بگیرد. همچنین این گروه سنی باید از دیدگاه علومشناختی و حافظه هم بررسی شوند. از طرفی، در حوزه استارتآپها، متخصصان هوش مصنوعی باید ورود پیدا کنند. انجمنهای علمی در حوزه سلامت هم باید اطلاعات مفید، دستهبندی شده و کاربردی را برای سالمندان ارائه کنند. همچنین باید تعداد سمنهای محلهمحور افزایش پیدا کرده و شرکتهایی که خدمات در منزل به سالمندان ارائه میدهند، تسهیلات بیشتری را برای این گروه سنی به کار بگیرند. در نهایت سالمندان (قبل از ورود به سالمندی) و اطرافیان سالمند (در دوره سالمندی)، نیاز به یکسری آموزشهایی دارند که این دوره را برای خود سالمند و اطرافیانشان راحتتر کند. مثلا در حوزه کار با تلفنهای همراه هوشمند یا اپلیکیشنها، لازم است آموزشهایی در قالب کارگاه و کلاسهای کوتاهمدت ارائه شود و به صورت عملی، شیوه استفاده از ابزارهای فناوری و سرویسهای آنلاین را بیاموزد. بارها و بارها در اخبار شنیده و خواندهایم که ایران در مسیر سالمندی است و به این گروه سنی، نباید به چشم بحران نگاه کنیم، بلکه تجارب این پیشکسوتان را باید به عنوان فرصت تلقی کنیم، اما در عمل، بعید به نظر میرسد که آنها را فرصت بشناسیم و بیشتر شبیه به یک معضل با آنها مواجهیم، حتی حرکت قابل توجهی برای بهبود کیفیت زندگی آنها هم انجام نشده است.
حرکت سیستماتیک و برنامهریزی شده در حوزه سالمندی وجود ندارد
علامه در این مورد میگوید: «تا جایی که من در این سالها اطلاع دارم، در برخی استارتآپها، بخش دوستدار سالمند بودن پلتفرم مهم است و سعی میکنند اپلیکیشن خود را برای سالمندان و افراد کمتوان مناسبسازی کنند. همچنین بعضی مراکز روزانه سالمندی وجود دارد که خدمات آموزش و توانمندسازی را به صورت موردی انجام میدهند که البته تعدادشان بسیار محدود بوده و با توجه به پراکندگی این مراکز در سطح شهر، دسترسی آنها برای سالمندان دشوار است. به عبارت دیگر، حرکت سیستماتیک و برنامهریزی شده وجود ندارد و حرکتهای پراکندهای که معمولا اجتماعمحور هستند، در حال انجام است.» بنابراین به نظر در کشوری که در آستانه سونامی سالمندان است، هنوز ضرورت توجه به حقوق این گروه سنی جدی گرفته نشده و راهکارهای مدون و قابل اجرایی ارائه نشده است. رییس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندان در این مورد میگوید: «اگر قرار باشد توضیحی در مورد فرآیند سیاستگذاری سیستماتیک در حوزه سالمندی بررسی شود، در ابتدا باید سیاستهای کلی سالمندی جمعیت و مواجهه با پیامدهای آن، بهویژه در خدمترسانی به سالمندان، توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام و مقام معظم رهبری ارائه شود که تاکنون چنین رویکردی، مانند آن نوع سیاستگذاری که در جوانی جمعیت انجام شد، در حوزه سالمندی نداریم. قدم دوم این است که دولت باید لایحه حمایت از حقوق سالمندان را به مجلس ارائه کند، چراکه امروز قانونی برای حمایت از حقوق سالمندان نداریم؛ آن هم در کشوری که امروز بیش از 11 درصد از جمعیت آن را سالمندان تشکیل میدهد و به زودی این رقم، در سال 1410 به 14 درصد خواهد رسید و یک کشور سالمند محسوب خواهیم شد. همچنین پیشبینی شده که در دهه 1430، این آمار به 33 درصد از جمعیت ایران برسد. بنابراین لازم است حقوق سالمندان، یکبار نوشته و یکپارچه شود و از این وضعیت پراکنده و عمومیای که وجود دارد، به یک دستورالعمل و قانون مخصوص این گروه سنی تبدیل شود. در این قانون، وظایف دستگاههای مختلف مشخص خواهد شد.» به گفته این پژوهشگر حوزه سالمندی، علاوه بر نبود سازمان ملی سالمندان، متاسفانه وظایف دستگاههای کشور در حوزه سالمندی هم به شکل یک الزام قانونی دیده نشده است. سند ملی سالمندان هم که ابلاغ شده، سند الزامآور قانونی نیست که بتوان مطالبه قضایی ترک فعل را برای آن پیگیری کرد. از طرفی، در همه جای دنیا، شهرداریها، انجیاوها و سمنهای سالمندی، پیشرو ارائه خدمت به سالمندان هستند. در اینجا، خود این موضوع که شهرداریها در این زمینه الزام و تکلیف قانونی داشته باشند، به تصویب مجلس شورای اسلامی نیاز دارد. بنابراین ما احتیاج داریم هر چه زودتر قانون حمایت از حقوق سالمندان به تصویب برسد که مسائل این گروه سنی قابل پیگیری باشد. موضوع قابل توجه دیگر این است که افرادی که امروز به سن بازنشستگی و سالمندی رسیدهاند، در سالهایی نه چندان دور، جوان بودند و صاحبان کسبوکار، کارمند، مدیر، استاد، کاسب و گاهی، سرپرست یک گروه کاری یا یک خانواده بودند و به زبان عامیانه، برای خودشان برو و بیایی داشتند. حالا امروز برای سادهترین امور خود، به فرزندان یا نوههایشان وابستهاند. این موضوع، در بسیاری موارد آنها را دچار ناامیدی، سرخوردگی و حس ناکارآمدی میکند.
دوره انسجام در برابر ناامیدی
«رضا فرهمند» متخصص روانشناسی سلامت درباره اهمیت توجه به دوره سالمندی توضیح میدهد: «سالمندی یکی از مراحل مهم زندگی افراد است. با فرض بر اینکه امید به زندگی را بهطور میانگین 75 سال و سن بازنشستگی را 60 سال در نظر بگیریم، حدودا یکچهارم عمر افراد در دوره سالمندی میگذرد؛ دوره مهمی که اریکسون در نظریه خودش در مراحل رشد شخصیت، دوره انسجام در برابر ناامیدی نامگذاری کرده است. توجه به ویژگیهای این دوره با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی، بسیار مهم به نظر میرسد.» به گفته این روانشناس بالینی، در ابتدا باید بپذیریم که در دورهای از تاریخ زندگی میکنیم که به لحاظ پیشرفت تکنولوژی و افزایش دسترسی به منابع آزاد اطلاعات در جهت تسهیل و بهبود کیفیت زندگی، شرایط را هموارتر کرده، اما چالشهایی را هم به همراه داشته است. بخشی از این چالشها، نیاز به حوزه آموزشی، دسترسی آزاد به منابع و دسترسی به تکنولوژی بهروز در راستای ارتباطات روزمره، بهرهگیری از خدمات فناوری و آنلاین مانند استفاده از عابربانک و اپلیکیشنها و نرمافزارهاست که این چالشها، برای سالمندان بیشتر نمود دارد. عدم یادگیری و چالشهای آموزشی، گاهی اوقات در سالمندان منجر به ناکامی، خشم، ایجاد علایم استرس شده و در مواردی احساس ناامیدی را برای آنها به همراه خواهد داشت. او در مورد عوامل ایجادکننده ناکامی و ناامیدی توضیح میدهد: «به واسطه بازنشستگی، یکسری تغییرات در زندگی اجتماعی افراد ایجاد میشود؛ بهتبع ارتباطات کمرنگتر میشود، تعاملات اجتماعی دستخوش تغییرات قرار میگیرد. موضوع دیگر، بیماری یا فوت دوستان و اقوام در سنین سالمندی است که خبر آن به گوش سالمندان دیگر میرسد. از طرفی، وقتی در مورد سالمندی صحبت میشود، نمیتوان به سندرم آشیانه خالی نپرداخت. در روانشناسی اجتماعی گفته میشود که با خروج آخرین فرد از منزل، در بعضی افراد سندرم آشیانه خالی ایجاد میشود که میتواند منجر به استرس و در نهایت افسردگی شود که در زنان، نسبت به مردان بیشتر است و همینطور در زوجهایی که چالشهای ارتباطی دارند، بیشتر از سایر زوجها دیده میشود. خروج فرزندان از خانواده و تنها ماندن والدین در منزل، در برخی افراد با آغاز اختلالات و بیماریهایی اضطرابی، افسردگی، دیابت نوع دو، اختلالات خواب و… همراه است. مجموع این عوامل، به همراه برخی بیماریهای مزمن که از قبل همراه سالمندان بوده، مشکلات اجتماعی و اقتصادی، میتواند حساسیت افراد را نسبت به ناکامی بیشتر کند.» مادر سعید، بازنشسته آموزشوپرورش است و پس از فوت همسر و مهاجرت چند فرزند و ازدواج سعید، سالهاست که تنها زندگی میکند. سالها پیش، برای رفتن به مهمانی و خرید و… از آژانس محله، خودرو درخواست میکرد. تلفن دفتر آژانس را هم حفظ بود و بدون نیاز به هیچ کس و حتی دفتر تلفن، با آنها تماس میگرفت و برای رفت و برگشتش به محل مورد نظر هماهنگ میکرد. امروز اما، دیگر دفتر آژانس نیست و مجبور است با روال درخواست تاکسیهای اینترنتی آشنا شود. سعید میگوید: «مادرم یک عمر معلم بود و یکجورهایی همه بچهمحلها زیرنظر مادر من آموزش دیدند. حالا خیلی برایش خوشایند نیست من که کوچکترین بچهاش هستم بخواهم به او چیزی یاد بدهم. گذشته از این موضوع، ما قدیمی محل هستیم و مادرم تمام راننده آژانسها را میشناخت. الان خیلی نمیتواند به رانندههای تاکسی اینترنتی اعتماد کند، نه اینکه آنها بد باشند، اما مادرم درکی از خدمات آنلاین ندارد. وقتی میخواهد سوار تاکسی اینترنتی بشود حتما یا باید من باشم یا باید خودم برسانمش. این موارد و نیاز مادرم به حضور من، هم غرورش را خدشهدار کرده، هم ارتباطات اجتماعیاش را محدودتر، چون رفتوآمد هم برایش سخت شده. فکر میکنم باید یک تصمیم اساسی برای این گروه سنی بگیرند تا بتوانند با قوانین دنیای جدید بدون ناامیدی زندگی کنند.»
ایجاد شبکه های اجتماعی راهکاری مفید برای سالمندان
حتما بارها از سالمندان اطرافمان شنیدهایم که «این کارها از من گذشته، مخصوص جوانهاست، من نمیتوانم دیگر چیزی یاد بگیرم، شما یاد بگیرید برایم انجام بدهید و…» در واقع موضوع دیگر، عوامل فرهنگی و باورهای غلطی است که در جامعه مرسوم است که اصلیترین آن باورها، تصور رکود و از دست دادن توانمندی است. این باورهای غلط، بر رفتار جامعه و نگرش خود سالمند تاثیرگذار است. حتی رسانهها و گروههای اجتماعی که درباره این گروه سنی تولید خبر میکنند هم گاهی بر این نگاهها دامن میزنند. به گفته فرهمند، یکی از مهمترین موضوعاتی که میتواند برای سالمندان در مقابل این چالشهای مطرح شده مفید باشد، ایجاد شبکههای اجتماعی است. این متخصص روانشناسی سلامت در این مورد توضیح میدهد: «نتیجه بسیاری بررسیها نشان میدهد سالمندانی که گروههای اجتماعی بیشتری دارند و تعداد فعالیتهای ارتباطی آنها بالاتر است، از سلامت بهتری هم برخوردارند. حتی آموزش و یادگیری در این افراد باکیفیت بیشتری انجام میشود. انسان موجودی است که تا پایان عمر میتواند بیاموزد و یاد بگیرد. بهتبع این یادگیری در سنین مختلف، تفاوتهایی دارد اما در هر دوره، موارد خاصی وجود دارد که یادگیری را در افراد به تعویق میاندازد که در مورد سالمندان باید به عواملی چون باورهای غلط اجتماعی مبنی بر اینکه دیگر نیازی برای آموزش به سالمند نیست یا حتی کودک شمردن سالمند باعث میشود که در برخی شرایط غرور این افراد خدشهدار شود؛ چراکه هر کدام از سالمندان، جایگاه اجتماعی، اقتصادی و شخصیت خود را داشته و دارند. گاهی اوقات مشاهده شده که در اتاق درمان، وقتی خانوادهها به همراه سالمند برای بررسی اختلال افسردگی یا اضطراب مراجعه میکنند، اجازه نمیدهند سالمند صحبت کند و خانواده تمام موارد را از طرف او و به جای او مطرح میکنند. در این مورد ضرورت دارد درمانگر حتما بابت مداخله خانواده تذکر بدهد تا سالمند بتواند ابراز وجود داشته باشد و اعتمادبه نفس و استقلال او حفظ شود.»
ضرورت حرکت و ایجاد معنای زندگی در سالمندان
مونا، یک مادر شاغل است که علاوه بر امور خانه و مراقبت از فرزند، باید توجهش به پدر و مادر سالمندش هم باشد که تنها زندگی میکنند. بارها پشت تلفن، در مورد انجام یک فرآیند ساده آنلاین، خشمگین شده و توضیح را نیمهکاره رها کرده و از والدینش خواسته صبر کنند تا از سر کار برگردد. اما تا حالا به این موضوع توجه نکرده که شاید نحوه آموزش او مشکل دارد یا اینکه شاید والدینش، چالشهای دیگری دارند که در نهایت به کند شدن یادگیری آنها منجر شده است. فرهمند با اشاره به اینکه نکته مهم دیگر در مورد آموزش، شناخت عواملی است که مانع یادگیری میشوند، میگوید: «اگر ما سالمندی داریم که یادگیری او مختل یا کند شده، باید ابتدا عوامل را شناسایی کنیم که میتواند شامل اختلالات روانشناختی یا گاهی عوامل و بیماریهای جسمی باشد، مانند افسردگیهایی که فرد در طولانیمدت با آن درگیر بوده و آگاهی نداشته یا سایر اختلالاتی که به عنوان عوامل پنهان، یادگیری را تحت تاثیر قرار میدهند. این موضوع نیاز به سواد سلامت دارد و لازم است بیشتر به آن توجه شود. یکی از مواردی که حوزه زندگی سالمند بسیار اهمیت دارد، ایجاد معنای زندگی و توجه ویژه به آن است. در کنار تمام این موارد، نباید از حضور سالمند در اجتماع غافل شویم. این موضوع، برای ایجاد تغییرات مثبت در سالمند، بسیار اهمیت دارد. از طرفی، ایجاد حرکت در سالمند بسیار مفید است که این حرکت، الزاما به معنای حرکت جسمی و فیزیکی نیست. حتی برای افرادی که قدرت حرکت ندارند، توصیه میشود که در کارهای جمعی کوچک، مانند کمک در پاک کردن سبزی، غذا درست کردن و به نوعی هر فعالیت کوچک و امکانپذیری شرکت کنند. تمام این موارد مصداق حرکت است که اگر سالمند بتواند در جامعه (حتی اجتماعات کوچک) حرکت داشته باشد، بسیار در مقابله با حس ناکامی او تاثیرگذار است. موضوع دیگر ایجاد شادیهای کوچک و افزایش کیفیت سبک زندگی است که این موضوع با حضور در شبکههای اجتماعی از گروههای مجازی تا گروههای دوستی در پارکها، امکانپذیر است. کاهش شبکههای اجتماعی سالمند، ارتباط مستقیم با بروز بیماریها و اختلالات و همچنین اختلال در یادگیری دارد.» اگر قرار است افزایش امید به زندگی و سالمندی را موضوعی مثبت تلقی کنیم، باید زندگی در یکچهارم پایانی عمر با آرامشی نسبی همراه باشد؛ در واقع این عمر طولانی، نیاز به رفاه و شادکامی دارد. در قدم اول، میتوانیم باور و نگاه فرهنگی را به سالمندی تغییر بدهیم و مهمتر از آن، سالمندان را به عنوان بخش جدانشدنی از جامعه بپذیریم و حقوقشان را مجزا کرده و به رسمیت بشماریم. شاید با این روال در قدم بعدی بتوانیم دولتمردان، دستگاهها و نهادهای مرتبط را از ضرورت توجه به ایجاد زیرساختها و ابزارها آگاه کنیم.