به گزارش سلامت نیوز دکتر مجید لطفعلیان دکترای جنگلداری از دانشگاه تهران و یکی از کاندیداهای ریاست سازمان منابع طبیعی در گفت وگو با سلامت نیوز گفت: « سازمان منابع طبیعی دچار یک سرگشتگی شده باید کسی از بیرون به آن نگاه کرده و برای حل آن اقدام کند؛ افراد درون سازمان اسیر روزمرگی آن شده و به مدیریتِ باری به هر جهت، عادت کرده اند و رئیس سازمان باید این فرصت را ایجاد کند که کارها به دست کارشناس و به شکل کارشناسی انجام شود. شورای صاحب صلاحیت باید سیاست های کلان منابع طبیعی را تعیین کند و از دستاوردهای روز دنیا در امر مشارکت در جنگل داری و حفاظت از منابع طبیعی استفاده شود؛ چرا که منابع طبیعی ما توان آزمون و خطای افراد را ندارد و رییس سازمان باید تابع عقلای این حوزه باشد نه نظرات خود.» متن کامل این گفت وگو در ادامه منتشر شده است.

  • شنیده ایم نام شما به عنوان کاندید ریاست سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور به وزیرجهاد کشاورزی داده شده است. آیا صحیح است؟

بله. همراه یک برنامه یک صفحه ای.

  • می خواهم از سابقه کاری شما بپرسم. ظاهراً تا به حال در دانشگاه بوده اید و تجربه حضور در سازمان منابع طبیعی را ندارید.

اگر منظور شکل استخدامی است، بله از ابتدا مستخدم دانشگاه بوده ام؛ ولی اگر منظور حضور در میدان و آشنایی با کارهای سازمان باشد، باید بگویم که طی سه دهۀ گذشته، به طور مستمر با سازمان همکاری داشته ام؛ چه به صورت برگزاری کلاس های بازآموزی کارشناسان، چه به شکل حضور میدانی و بازدید طرح ها و چه حضور در کمیته ها و جلسات مختلف سازمان. بنابراین، آشنایی کافی با ساختار، اهداف و وظایف سازمان دارم.

تشکیل شورای علمی برای سیاست های کلان سازمان/ رئیس سازمان باید برنامۀ مدیریتی داشته باشد، نه برنامه های میدانی

  • به نظر شما این که کسی از بیرون سازمان برای ریاست آن بیاید اشکال ندارد؟ بهتر نیست رییس سازمان منابع طبیعی از بدنۀ خود سازمان باشد؟

خیر، برای شرایط امروز اتفاقاً برعکس است. کسی چاره ساز است که ضمن اشراف بر مسائل سازمان، اسیر قید و بندهای درون سازمانی نباشد.

  • می توانید بیشتر توضیح دهید؟

سازمان منابع طبیعی دچار یک سرگشتگی شده و راهش را گم کرده است. دچار یک چرخۀ ناقصی است که لازم است کسی از بیرون به آن نگاه کرده و برای حل آن اقدام کند.

  • ممکن است بفرمایید در چه مورد یا مواردی؟

شما بفرمایید در چه موردی نیست؟ آیا سازمان می داند در بارۀ جنگل های غرب چه کار می خواهد بکند؟ یا به گذران روزها و توکل به خدا دل بسته؟ آیا سازمان برنامه ای برای سطوح منابع طبیعی کشور در همۀ عرصه های جنگلی مرتعی و آبخیز دارد؟ آیا می داند با جنگل های مختلف کشور چه باید کرد و برای هرکدام چه سیاستی در پیش گیرد؟ آیا سیاستی نوشته شده و برنامه ای در حال اجرا یا برای 10 سال آینده دارد؟ آیا اصلاً سازمان منابع طبیعی برنامه ملی جنگل دارد؟ آیا در راستای دستورالعمل “مدیریت جنگل پایدار” (SFM) برنامه ای دارد؟ آیا برنامه مؤثری برای مشارکت جوامع و نهادهای مدنی دارد؟ به این لیست همچنان می توانید پرسش های مهمی اضافه کنید و این همانی است که می گویم سردرگمی سازمان. این یعنی مدیریتِ باری به هر جهت، و افراد درون سازمان اسیر روزمرگی آن شده اند و به آن عادت کرده اند.

  • شما برای هریک از این موارد برنامه دارید؟

البته که ندارم. اصلاً همین اشتباه است که رئیس سازمان برای مسائل کارشناسی سازمان برنامه داشته باشد. رئیس سازمان باید برنامۀ مدیریتی داشته باشد، نه برنامه های میدانی. باید تلاش کند تا هر چیز در جای خود قرار بگیرد و هرکس وظیفۀ خود را انجام دهد. بزرگترین مشکلات سازمان، به شکل پیش پاافتاده ترین مسائل است. وقتی می خواهید راه بروید کافی است کفش های تان را بپوشید و راه بیفتید، همین! نباید کفش های تان را بگذارید در جیبتان و سینه خیز بروید! رئیس سازمان باید این فرصت را ایجاد کند که کارها به دست کارشناس باشد و به شکل کارشناسی انجام شود.

تشکیل شورای علمی برای سیاست های کلان سازمان/ رئیس سازمان باید برنامۀ مدیریتی داشته باشد، نه برنامه های میدانی

  • اگر امکان دارد شرح بیشتری دهید. مثلاً گفتید سازمان نمی داند با جنگل های غرب چه کند و شما هم آن طور که فرمودید برنامه ای برای آن ندارید.

برنامۀ من فقط برنامۀ مدیریتی است که اگر فرصت شود به آن هم خواهم پرداخت؛ اما این سوال شما برمی گردد به برنامه های کارشناسی و سیاست گذاری ها. مثلاً همین مورد جنگل های غرب، مگر سند جامع بوم سازگان زاگرس توسط کارشناسان تهیه نشده؟ مگر کمیتۀ راهبردی در سطح ملی برای آن تشکیل نشده؟ چرا رها شده ؟ کافی است اینها به ریل خود برگردند. بعضی از موارد یاد شده بحث سیاست گذاری است. معتقدم رئیس سازمان نباید سیاست گذار سازمان باشد. سیاست های کلان سازمان نباید با تعویض مدیران عوض شود. لازم است شورای صاحب صلاحیتی متولی این امر باشد.

  • مگر شورایعالی جنگل و مرتع نداریم؟

قبلاً شورایعالی جنگل بود که مرور وقایع آن، فقط اشک آدم را درمی آورد. لازم است سازمان دارای شورای علمی ای باشد با عضویت کارشناسان خبره سازمان، اساتید دانشگاه و موسسه تحقیقات و همچنین از سمن ها. لازم است سازوکاری به وجود آید که عزل و نصب اینها هم در اختیار رئیس سازمان نباشد تا مبادا به سرنوشت شورایعالی جنگل دچار شود. لازم است سازوکاری داشته باشد تا رئیس سازمان موظف باشد تابع سیاست گذاری های این شورا باشد. بنابراین، آن بخش از گفته های بالا که مربوط به اتخاذ سیاست های کلان سازمان است، لازم است توسط چنین شورایی انجام شود.

  • در مورد مشارکت مردمی و نهادهای مدنی فرمودید. آیا در این بخش، برنامه ای دارید یا این هم به همان شورا برمی گردد؟

این موضوع از مسائلی نیست که به شورا ارجاع شود؛ این از مشکلات ساختاری سازمان است. لازم است در بدو امر، “دفتر ترویج و مشارکت های مردمی”، به معاونت ارتقا یابد. مشارکت مدنی بد فهمیده شده است. بعضی فکر می کنند اینکه طرحی را برای اجرا به جامعۀ مردمی بسپاریم به معنای مشارکت است. خیر، چنین مشارکتی پایدار نیست و اصلاً در مدیریت جنگل پایدار (SFM) در دنیای امروز، اسم آن را مشارکت نمی گذارند. مشارکت مردمی زمانی پایدار است که در تمامی مراحل یک طرح، حضور داشته باشند. این موضوع یک بحث علمی طولانی است که در اینجا فرصت پرداختن به آن نیست؛ فقط به این اشاره می کنم که لازم است بخش ترویج و مشارکت های مردمی در بدنۀ سازمان ارتقا پیدا کند و از دستاوردهای روز دنیا در امر مشارکت در جنگل داری و حفاظت از منابع طبیعی استفاده شود. این موضوع هم هزینه ها را کاهش می دهد و هم حفاظت منابع را به شکل پایدار تضمین می کند. همچنین لازم است از ظرفیت سمن ها استفاده شود. باید به نهادهای مدنی اعتبار بخشید و فرصت حضور و اثرگذاری آنها را افزایش داد. باید به امر آموزش منابع طبیعی و گسترش فرهنگ آن در جامعه پرداخت. باید برنامه ای برای آموزش در سطح مدارس داشت و برنامه های این چنینی که رئیس سازمان باید همت خود و پشتیبانان را در این راستا به کار گیرد.

  • از برنامۀ یک صفحه ای گفتید. لطفا توضیح بیشتری بدهید؟

بنده رئوس 10 گانه ای را به عنوان برنامه اعلام کردم که به عنوان اولویت های مدیریت سازمان به آنها خواهم پرداخت. مثلاً سه نکته ای که عرض کردم شامل تشکیل شورای علمی، احیای سند بوم‌سازگان زاگرس و ارتقای مشارکت مدنی، سه بند از آن برنامه است. همچنین پیگیری و تقویت برنامه ملی کاشت یک میلیارد درخت و مواردی دیگر.

  • یکی از این رئوس 10 گانه، پیگیری و تقویت طرح مردمی کاشت یک میلیارد درخت” است؛ برنامه ای که بسیاری از کارشناسان و تقریبا همه متفق القول آنرا یک اشتباه علمی و غیرعملی می دانند که در شرایط امروز ایران-به ویژه با توجه به شرایط خشکی و تغییراقلیم- اصطلاحا “آفتابه خرج لحیم” است که توان اجرایی سازمان متولی را به خود مشغول کرده؛ به گونه ای که نیرو و امکانی برای پرداختن به حفاظت و صیانت از منابع طبیعی نمانده. چگونه چنین برنامه ای مورد تایید شماست و می خواهید همچنان آنرا ادامه دهید؟

بله، نظراتی که فرمودید نظر بسیاری از کارشناسان است. اما توجه داشته باشید که رویکرد دولت برای این کار یک رویکرد پشتیبانی از منابع طبیعی است و باید از این فرصت استفاده کرد. دولت چگونگی آن را تعیین نکرده و این سازمان است که باید کار را درست انجام دهد. وقتی عرض کردم تقویت این برنامه، طبیعتاً به مواردی چون بررسی بیشتر کارشناسی و عملکرد صحیح بر اساس اصول علمی است. درواقع باید به این برنامه ملی به چشم یک فرصت نگاه کنیم ، نه تهدید.

  • شما به عنوان مخالف طرح توقف برداشت چوب از هیرکانی” یا همان “طرح تنفس جنگل ها” شناخته می شوید. آیا اگر رئیس سازمان شوید به دنبال راه اندازی مجدد بهره برداری از چوب هیرکانی خواهید بود؟

نظر کارشناسی بنده به عنوان یک استاد رشته جنگلداری، همچنان خطا بودن توقف بهره برداری است؛ اما به عنوان یک مدیر، هیچگاه نظرات شخصی خود را اعمال نخواهم کرد. اگر چنین باشد که می شود دیکتاتوری؛ می شود همین وضع که منابع طبیعی ما گرفتار آن است؛ می شود همان که یک آقایی نظری داشت، از هر ابزاری استفاده کرد تا نظر خود را به کرسی بنشاند؛ حتی کشاندن پای نماینده ها به مدیریت جنگل و طرح در صدا و سیما. اینکه عرض کردم باید شورای علمی تشکیل شود برای همین است. برای اینکه هر مدیری آمد، نتواند اعمال سلیقه کند. منابع طبیعی ما دیگر توان آزمون و خطای افراد را ندارد. باید جمعی از عقلای منابع طبیعی تصمیم بگیرند و رئیس سازمان اجرا کنندۀ آن سیاست ها باشد. طبعاً چنانچه بنده چنین مسئولیتی داشته باشم، تابع قوانین بالادستی و دیدگاه جمعی عقلای منابع طبیعی خواهم بود.

  • برای تشکیل شورایی که گفتید، آیا نیروهای لازم وجود دارند؟ به نظر می رسد در این مورد خلاء داریم و همچنین افکار بسیاری از کارشناسان در بدنه سازمان منابع طبیعی چنین شورایی را برنمی تابد!

در ایران نیروی علمی و فنی کم نداریم. بخشی از اعضای شورای علمی از کارشناسان خبرۀ سازمان خواهند بود.

  • جنگل های ما جولانگاه “طرح های گردشگری” و ویلاسازی ها و راهسازی ها و بردن امکاناتی مانند برق و گاز به دورترین نقاط کوهستانی شده اند که اغلب مبتنی بر رانت است. آیا می توانید در برابر این افراد قدرتمند مقاومت کنید و به قانون و شورای علمی که فرمودید پایبند باشید؟

شما زمانی نمی توانید در برابر زیاده خواهی ها مقاومت کنید که نقطه ضعفی داشته باشید، در این موارد نقطه ضعفی ندارم.

  • در برابر مافیاهای هفت سری که در سازمان جنگل ها ریشه دوانده اند و بخش بزرگی از خطاهای استراتژیک مدیران پیشین، از جمله کوتاه آمدن در برابر معدنکاوی بی رویه و جنگل خواری و کوهخواری است، محصول فشار این مافیاها بوده چگونه عمل خواهید کرد؟

این که چه بوده قضاوتی نمی کنم، اما این که چه خواهم کرد طبعاً اجرای قانون و پافشاری بر نظرات کارشناسی ملاک کار خواهد بود. بخشی از مشکلاتی که فرمودید به سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و بخشی به سازمان حفاظت محیط زیست مرتبط است. در امر حفاظت از منابع طبیعی، دست دوستی و همکاری به سازمان حفاظت محیط زیست خواهم داد. همچنین توسعه روابط مؤثر و سازنده با قوای مقننه و قضائیه در دستور کارخواهد بود.

source