روز گذشته یکشنبه ۱۸ شهریور ماه جبهه اصلاحات ایران مجمع عمومی برگزار کرد . در این نشست محسن آرمین نایب رئیس جبهه اصلاحات سخنرانی کرد.

بنابر به روایت جماران، مشروح سخنان نطق پیش از دستور وی در ادامه می آید:

چهار ماه پیش کمتر کسی می‌توانست شرایطی را که اکنون در آن قرار گرفته‌ایم پیش بینی کند. البته صاحبنظران پیش بینی می‌کردند آن وضعیت قابل دوام نخواهد بود، اما هیچ کس پیش بینی نمی‌کرد روند گذشته با کمترین هزینه دستخوش چنین تغییری شود.

این تحول البته معلول عوامل ارادی و غیر ارادی متعددی است. بی شک تغییرات اجتماعی طی سال‌های اخیر که آثار خود را در حوادث سال‌های ۹۶، ۹۸،‌ ۴۰۱ و انتخابات اسفند ۴۰۲ نشان داد، در ایجاد این تحول نقش اساسی داشته است. اگر چه تقریباً همه نیروهای سیاسی از جمله اصلاح طلبان در درک تحولات اجتماعی ایران دچار تأخر هستند، اصلاح طلبان نشان داده‌اند در مقایسه با دیگر نیروهای سیاسی از ظرفیت بیشتری برای درک تحولات اجتماعی برخوردارند.

افراد و مجموعه‌های مختلف می‌کوشند قباله این تحول را به نام خود بزنند. و این امر غیر منتظره و بی سابقه‌ای در عرصه رقابت سیاسی نیست چرا که از قدیم گفته‌اند: «شکست یتیم و بی کس و کار است اما پیروزی صدتا پدر و مادر دارد». نکته عجیب این است که آنان به رغم اختلاف و رقابت در ثبت قباله موفقیت به دست آمده به نام خود، دریک امر اتفاق نظر دارند و آن نفی و انکار نقش اصلاح طلبان و جبهه اصلاحات در این موفقیت بزرگ است.

اما به رغم این حاشیه سازی‌ها بی تردید نتیجه انتخابات ریاست جمهوری موفقیت سیاسی – حزبی مهمی برای جبهه اصلاحات در فرآیند فعالیت های حزبی در ایران و حاصل سیاست های صحیح انتخاباتی ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ جبهه اصلاحات و آقای خاتمی بوده است

در هر حال آن چه مهم است اصل این موفقیت است و هر فرد و گروهی در تحقق آن کوشیده و مؤثر بوده است شایسته تحسین و قدردانی است. باید به جای آن که وقت خود را صرف توزین میزان تأثیر این یا آن گروه و جریان کنیم به وظایف و مسؤلیت‌های خود در قبال این موفقیت بیندیشیم.

سخن معروفی است که حفظ پیروزی به مراتب سخت‌تر از به دست آوردن آن است. تردیدی نیست انتخابات ریاست جمهوری اخیر در تحولات عرصه قدرت و بلکه در مسیر تحولات کشور نقطه عطفی به شمار می‌رود. مسیری که در صورت هوشیاری سیاسی و عمل صالح  به عزت و سربلندی ملت و کشور منتهی خواهد شد. مهم‌ترین و مبرم‌ترین وظیفه جبهه اصلاحات بسط و گسترش آثار این موفقیت است.

دوستان عزیز

با انتخابات ریاست جمهوری اخیر کشور وارد مرحله جدیدی شده است. درک لوازم و مقتضیات این مرحله شرط تداوم موفقیت به دست آمده است. اتخاذ راهبردی واقع بینانه متناسب با این مرحله از جمله مبرم ترین اقدام جبهه اصلاحات است. این راهبرد مبنای برنامه‌های کوتاه مدت و میان مدت،‌ باز سازی سازمانی و تشکیلاتی متناسب با شرایط جدید و ‌نحوه تعامل با دولت و حاکمیت خواهد بود.

هیئت رئیسه جبهه اصلاحات با درک این ضرورت بلافاصله پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر تدوین راهبردی متناسب با شرایط جدید و برنامه‌ سالانه جبهه را در دستور کار خود قرار داده است. راهبرد جدید هرچه باشد به گمان من باید ذیل شعار گذشته جبهه یعنی دولت قدرتمند و جامعه توانمند تعریف و تدوین شود.

این شعار دوگانه بارزترین مشخصه هویت، تفکر و مشی اصلاح طلبان است. هریک از دوسوی این شعار مرز اصلاح طلبان را از دیگر نیروها متمایز می‌کند. دولت قدرتمند خط اصلاح طلبان را از نیروهای برانداز و خواهان ایرانی ضعیف و غیر مستقل متمایز می‌سازد و جامعه توانمند نیروهای تمامیت خواه و استبداد طلب را در برابر اصلاح طلبان قرار می‌دهد. منکر برخی فرصت سوزی‌ها و خطاهای اصلاح طلبان در گذشته نیستم. کدام نیروی سیاسی است که در عرصه پیچیده سیاست ورزی خطا نکرده باشد، همچنین پاره‌ای خرده گفتمان‌ها در دو سوی طیف اصلاح طلبان که گه گاه به یکی از دو وجه شعار مذکور بی اعتنا بوده‌اند،‌ به ویژه مواضع رادیکال قابل انکار نیست. اما نه از آن اهمیتی برخوردارند که به دغدغه اصلی تبدیل شوند و نه در خط مشی اصلی احزاب و تشکل‌های اصلاح طلب تأثیری تعیین کننده دارند.

علت اصلی بسیاری از چالش‌هایی که اصلاح طلبان و اصلاح طلبی به تعریف سید محمد خاتمی تا کنون با نیروهای برانداز و استبداد طلب داشته‌اند و سختی‌ها و مرارت‌هایی که از سوی حاکمیت متحمل شده‌اند، به خاطر التزام آنان به این شعار دوگانه بوده است. همین شعار دوگانه آنان را از یک سو از رادیکالیسم کور و راهبردهای خشونت آمیز حفظ کرده و از سوی دیگر از استحاله در قدرت و تبدیل شدن به لابی‌های پنهان در عرصه حاکمیت مصون داشته است. تفسیر این شعار دوگانه به مبارزه طلبی و عمده کرد برخی اظهارات اگر نگوییم بی انصافی، نوعی کج سلیقگی است. هرچند به گمان من آن چه مذموم است ستیز و خشونت طلبی است و نه «مبارزه» که فی نفسه نه تنها امر مذمومی نیست، بلکه لازمه زندگی فردی و اجتماعی است. به تعبیر قرآن انسان در رنج و مرارت آفریده شده است.

به هر حال امروز نیز همین شعار دوگانه باید مبنای راهبرد جدید اصلاح طلبان متناسب با شرایط تحول یافته کنونی باشد.

از جمله عوامل مؤثر در شکل گیری مرحله جدید انعطاف حاکمیت و پاره‌ای تجدید نظرها است که بستر لازم برای نقش آفرینی  اصلاح طلبان در این انتخابات را فراهم آورد. هرچند این انعطاف حداقلی و بسیار محتاطانه است، اما اصلاح طلبان باید با استقبال از آن حاکمیت را به انعطاف‌ و گشایش بیشتر ترغیب کنند.

این البته سخن جدیدی نیست، بلکه جزو پرنسیپ‌های سیاسی جبهه اصلاحات محسوب می‌شود. از جمله جبهه اصلاحات درسند راهبرد جبهه در قبال انتخابات مجلس گذشته پس از بیان اصول راهبردی خود در قبال انتخابات مذکور تصریح کرد: «طبعاً اصول راهبردی سابق الذکر اصولی غیر منعطف نیستند. بدین معنا که به هر میزان و نسبتی که اصول مذکور قابل تحصیل باشند و حاکمیت در قبال آن‌ها از خود انعطاف نشان دهد، اصلاح طلبان به همان میزان باید از تغییرات استقبال کنند. این تحولات علی القاعده باید چندان علنی و محسوس باشند که عرصه عمومی را دستکم به تغییر امیدوار سازد.»

بنابراین، جبهه اصلاحات براساس مشی و منش اصلاح طلبانه خود را ملزم می‌داند از تحولاتی که در عرصه سیاست و قدرت رخ داده استقبال کند. لازمه این رویکرد حمایت از دولت پزشکیان و تقویت ایشان در تحقق شعارها و وعده‌هایی است که در جریان تبلیغات انتخاباتی داده‌اند.

در عین حال این حمایت نمی‌تواند و نباید ما را از وجه دوم شعار مذکور یعنی جامعه توانمند و در نتیجه ایستادن در کنار مردم و پیگیری مطالبات آن‌ها غافل کند. بلکه حمایت از دولت آقای پزشکیان نیز باید با هدف پاسخگویی به مطالبات جامعه انجام پذیرد. به قول سید محمد خاتمی در بیانیه ۱۵ ماده‌ای معروف، اصلاح طلبان باید «خود را در کنار مردم و آشنا با دردهای مردم و دغدغه دار نسبت به کشور و صلاح آن نشان دهند و بی‌لکنت زبان و با شفافیت و نیز با اتخاذ شیوه های مدنی خشونت پرهیز صدای خود را به جامعه و حاکمیت برسانند».

التزام به این شعار دوگانه به ویژه در شرایط جدید بسیار دشوارتر و به نظر من مهم‌ترین مسئله یا پارابلم جبهه اصلاحات به شمار می‌رود، زیرا از یک سو اصلاح طلبان باید خود را ملزم به حمایت از دولت در انجام برنامه‌ها و تعهدات خود بدانند و از سوی دیگر دولت به سبب محدودیت‌های ساختاری و ضرورت‌های ناشی از توافق در سطح حاکمیت توان محدودی برای پاسخ به مطالبات اجتماعی دارد. در نتیجه ایستادن در کنار دولت موجب فاصله گرفتن از جامعه می‌شود.

از این رو به ویژه در شرایط کنونی رسیدن به نقطه‌ای بهینه در این دوگانه اصلی‌ترین مسأله اصلاح طلبان است. دعوت و تأکید بیش از حد بر یکی از دو سوی این دوگانه به از دست رفتن فرصت تاریخی موجود یا فاصله گرفتن از مردم و استحاله در مناسبات قدرت خواهد انجامید. از این رو می‌توان گفت عزیزانی که با تأکید و بزرگنمایی برخی موارد خاص و تعمیم آن به اصلاح طلبان می‌کوشند ستیز و مقابله جویی را مشکل اصلی اصلاح طلبان تبلیغ کنند دستکم در تشخیص مسئله اصلی دچار خطا هستند.

یک امر مسلم است و آن این که ایفای این نقش تاریخی بیش و پیش از هرچیز در گرو وحدت و انسجام درونی، پذیرش قواعد دموکراتیک عمل سیاسی، اجتناب از اختلاف و منازعات تصنعی و حیدر نعمتی است. توجه به خبرسازی‌ها و ابهام افکنی‌های رسانه‌های وابسته به نهادهای امنیتی و باندهای پنهان کافی است که ما را به این نتیجه برساند اصلاح طلبان و به ویژه جبهه اصلاحات به مثابه نهادی که اصلاح طبان را در سطح سیاسی نمایندگی می‌کند، در شرایط کنونی آماج طرح‌ها و سناریوهای تفرقه افکنانه قرار دارند.

از این روآگاهی از این واقعیت و تلاش برای حل اختلافات احتمالی یا رسیدن به تفاهم از طریق گفت و گوی درون جبهه‌ای به جای فعالیت‌های محفلی و خلق اختلافات تصنعی با دامن زدن به سوء ظن‌های بی مورد و شایعات بی اساس، اصلی‌ترین شرط در تشخیص درست مسأله ی فراروی اصلاح طلبان در شرایط کنونی و یافتن راهی صحیح برای حل آن است.

بیشتر بخوانید:

source