محمد 34 ساله یکی از افراد بسیار فعال این موکب که دارای معلولیت جسمی با شدت شدید است، می‌گوید: من در تمام این 3شب در موکب حضور دارم و حتی شب‌ها هم همینجا در موکب می‌خوابم. از ساعت 3 صبح بلند می‌شوم و تدارک آب‌جوش و فراهم کردن وسایل پذیرائی را می‌بینم. از ساعت 7 صبح هم که بقیه اعضای هیات حضور پیدا می‌کنند و تا پاسی از شب از زوار امام رضا(ع) پذیرائی می‌کنیم.

مریم 30 ساله او نیز دارای معلولیت جسمی با شدت شدید است و می‌گوید: من هرسال در این موکب حضور پیدا می‌کنم. خدمت کردن در موکب در این شب‌ها حس و حال غریبی دارد و انگار آقا در این خیابان‌ها حضور دارند و این خیل عظیم عاشقان را که از استان‌ها و شهرهای مختلف با کاروان، خانواده و فرزند کوچک و گاها به‌صورت پیاده به زیارت ایشان مشرف می‌شوند و رنج و سختی سفر برایشان هیچ  معنایی ندارد و با پای عاشقی می‌آیند را می‌بیند. خودش دست نوازشی بر سر ما می‌کشد و ما گرمای این توجه و نوازش را احساس می‌کنیم. حضورش را در کنارمان می‌بینیم و می‌دانیم که آقا هیچکدام از عاشقانش را از قلم نمی‌اندازد و دریای کَرَم و بخشش ایشان خیلی گسترده است و همین باعث می‌شود که ما با کوله‌باری از گناه، باز هم هنگام حضور در محضر ایشان ناامید نباشیم و چشم به لطف و عطوفت امام مهربانی‌ها بدوزیم.
روایتی از حس و حال موکبی که توسط افراد دارای معلولیت اداره می‌شود

صدای نوحه از باندهای موکب پخش می‌شود و طنین آن تمام خیابان را فرا می‌گیرد. یکی هیچ انگشتی ندارد اما با همان دستانش قوری چای را گرفته و لیوان‌ها را پٌر می‌کند. آن یکی بر ویلچر نشسته و سینی در دست به جلو مردم می‌رود و به آنها شربت و چای تعارف می‌کند. دیگری در حال فراهم نمودن وسایل پذیرایی است. اینجاست که محدودیت‌ها بی‌معنی می‌شود و به راستی که قلبِ عاشق همیشه راهنمایِ آدمی است و حٌب اهل بیت (ع)هدیه‌ای است از سوی خدا که به دل‌های پاک و قلوب مردم شایسته داده می‌شود
روایتی از حس و حال موکبی که توسط افراد دارای معلولیت اداره می‌شود.

source