به گزارش تحریریه، مطلب زیر یادداشت یکی از مخاطبین موسسه مطالعاتی حریریه است که برای آگاهی مسولان و گشایش کار هموطنان منتشر می شود. اسناد و مدارک آن نیز در اختیار تحریریه قرار دارد و قابل ارائه به مراجع می باشد.

فرض کنید که در منزل در حال استراحت هستید، ناگهان صدای پیامکی نابجا شما را هوشیار می کند، با بی میلی به سمت تلفن همراه خود می روید، ولی ناگهان شوکه می شوید، انگار هزاران لیتر آب یخ روی شما ریخته اند؛ نمی دانید بخندید، فریاد بزنید یا گریه کنید. پیامک جریمه خودروی شما به دلیل سرعت غیرمجاز آمده آن هم بیشتر از هزار کیلومتر آن طرف تر از تهران.

نکند جیرفت باشم و خبر ندارم.

این داستانی است که برای من رخ داد و تعداد زیادی از دوستان هم شرایط مشابهی را تجربه کردند.

همان زمان به پلیسی در خیابان نزدیک منزل مراجعه کردم که جوابی برای از سر ردکُنی گرفتم. این بماند که در روزهای بعد برای پیگیری ماجرا به دفتر پلیس راهرو منطقه رفتم. آنجا هم به صورت نصفه و نیمه کاری را انجام دادند.

چرا نصفه و نیمه هم جالب است که بگویم. اتفاق مشابهی در زمستان دوسال قبل برایم رخ داد، در یک روز تعطیل منزل بودم که برای من پیامک جریمه در فلکه سوم تهرانپارس بابت چند مورد خلاف (عبور از چراغ قرمز و عدم توجه به فرمان پلیس) آمد و مبلغی نزدیک به ۲۵۰ هزار تومان می شد. چند سال قبل هم جریمه غیرواقعی برای بنده در جاده ای در مورچه خورت اصفهان صادر شد و پیامک آن مدتی بعد برایم ارسال شد.

چندروز بعد همه موارد را جمع کردم و برای شکایت به دفتر رسیدگی به شکایات راهور در شرق تهران رفتم. بعد از کلی هزینه مالی و صزف زمان، فقط یک مورد از چند فقره جریمه ای که اعتقاد داشتم به من تعلق ندارد را قبول کردند. اما نکته جالب این بود که از دو تخلف فوق در تهرانپارس یک مورد را قبول و جریمه آن را کم کردند ولی دیگری را کم نکردند. خنده دار بود مگر می شود شما قبول داشته باشید که یک تخلف اصلی از طرف من صورت نگرفته اما تخلف دیگر وابسته به آن صورت گرفته و من مستحق جریمه باشم.

اعتراض شفاهی خود را تکرار کردم گفتند باید بروی غرب تهران و شکایت جدیدی را مطرح کنی که به خاطر دردسرهای پیگیری شکایت از خیر موضوع گذشتم.

آقای رادان یک بار برای همیشه این بساط را جمع کنید!

اما درد دل ها فراوان است.

روز جمعه گذشته با خانواده در بزرگراه بسیج از جنوب به شمال در حرکت بودم که با تذکر دختر کوچکم توجهم به یک خودروی پژو ۴۰۵ نقره ای جلب شد که پلاکی متفاوت داشت. دقت کردم پلاک عقب به نحو فاجعه باری مخدوش شده بود. به خودم گفتم معلوم نیست که رفتار یک انسانِ … باعث شده تا چقدر جریمه برای فردی بی گناه صادر شود. سریع از پلاک خودرو عکس گرفتم و پس از رسیدن به منزل سریع با ۱۱۰ تماس گرفتم که یک آقا گفت به ما مربوط نیست به این شماره ۵ رقمی از یک شرکت زنگ بزنید. تماس گرفتم ، شرکت اما روز جمعه تعطیل بود. تلفن ۱۹۷ هم که روی پیغام گیر بود و کارشناسی حضور نداشت.

آقای رادان یک بار برای همیشه این بساط را جمع کنید!

روز شنبه دوباره به ۱۱۰ زنگ زدم که خانمی از روی بی حوصلگی جوابی داد و در پایان قطع کرد و کار به جایی نرسید. پایگاه ۱۹۷ هم تاکید داشت به ما ارتباطی ندارد چون پلاک شخصی است و با ۱۲۰ راهور زنگ بزنید که آنجا هم فقط تلفن گویا بود.

این موضوع را با یکی از دوستان که استاد دانشگاه تهران است در میان گذاشتم که ایشان هم خاطره ای را در مورد مخدوش بودن پلاک خودروهای شهروندان در اطراف میدان انقلاب تعریف کرد. ایشان می گفت با دیدن تعداد زیادی از خودروها با پلاک مخدوش در داخل منطقه طرح ترافیک، همان موقع موضوع را به یک خودروی پلیس راهور دور میدان تذکر دادم که چرا اقدامی نمی کنید. اما افسر درجه دار راهور مدعی شد که این وظیفه من نیست و به دایره شکایات و بازرسی یا ۱۱۰ تماس بگیرید. این استاد دانشگاه به ایشان گفت وظیفه شما ممانعت از جرم مشهود در حیطه راهنمایی و رانندگی است.

جناب آقای رادان خواهشمندم رسیدگی بفرمایید و این مشکل را که عده ای اندک برای جمعی بزرگ ایجاد می کنند، رفع کرده و در نهایت مشخص نمایید که اگر یک شهروند زخم خورده بخواهد اخلاق اجتماعی را رعایت کند چگونه باید یک تخلف راهنمایی و رانندگی را گزارش کند یا جلوی آن را بگیرد؟

با تشکر

پایان/

source