تاریخ ارسال :
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
هیجان یکی از مهمترین بخشهای زندگی ماست که در طول روز بارها و بارها با آن مواجه میشویم و در هر تجربه کوچک و بزرگ، ساده یا پیچیده، مجموعهای از احساسات گوناگون را تجربه میکنیم. کاوش در هیجانات برای هرکس که امیدوار است خود را بشناسد، رشد کند و روابط سالم برقرار کند و آنچه را در زندگی میخواهد دنبال کند مفید است. هیجانات قطبنمای زندگی هستند و اگر آنها را تجربه نکرده و شناختی از آنها نداشته باشیم کارکرد زندگیمان مختل میشود.
تاثیر هیجانات در زندگی روزمره
هیجانهایمان به ما نشان میدهند چه کسی هستیم و چگونه تحت تأثیر تاریخچه زندگی خود قرار گرفتهایم. خیلی از واکنشهای ما توسط هیجانها آغاز میگردد و سؤالاتی را با خود در پی دارد که چه هیجانهایی زیر این رفتارها قرار دارد، کدام یک از هیجانهای ما سازگارانه و کدام یک ناسازگارانه هستند، کدام یک از هیجانهای ما در زمان حال تحریک میشود، اما ریشه در گذشتهمان دارد؟
بزرگترین اشتباهی که ما در برخورد با هیجانات منفی شدید مرتکب میشویم، سعی در نادیده گرفتن و پسزدن آن داریم. به کودکی که از چیزی ترسیده یا به کمک نیاز دارد، فکر کنید” معمولا کودک به سمت مراقب میرود، گریه میکند، به او می گوییم گریه نکن یا به درد فکر نکن”. وقتی که شما هیجان منفی او را انکار کنید، او را بخاطر داشتن این هیجانها و رفتارها شرمنده سازید یا به او پشت کرده و نادیده اش بگیرید، چه اتفاقی میافتد؟ احتمالا اوضاع خیلی بدتر میشود. در واقع اگر ما در برابر هیجانات مقاومت میکنیم یا آن را نادیده بگیریم، از بین نمیروند. وقتی ما سعی میکنیم هیجان منفی را از خود دور کنیم ، با شدت بیشتری برمی گردد. آنچه که دلمان نمیخواهد ببینیم، ” فقط بزرگتر میشود. اما میتوان به این موقعیت به طور متفاوتی نگاه کرد و پاسخ داد. این بار کمی مکث کنید، روی زانو بنشینید تا روبروی او باشید و به چشمانش نگاه کنید و بگویید: “به نظر میرسه تو به چیزی نیاز داری؛ من اینجام تا به تو کمک کنم. قطعا این کار آسان نیست ولی پاسخی است که موجب تغییر روابط میشود.
گاهی کودک در زمان تجربه هیجان منفی فقط میخواهد شنیده شود، به او گوش فرا دهید. وقتی فرزند شما هیجان منفی شدیدی را تجربه میکند، با رفتارها منفی به شما این پیام را میدهد که به حمایت شما نیاز دارد، رفتار شما هم باید این پیام را به او منتقل کند که: من با عشق اینجا هستم و هوای تورا دارم و بهت کمک میکنم. هیجانات منفی شاید در ظاهر ترسناک باشند ولی در واقع اینطور نیستند. آنها برای هر انسانی لازم هستند و بخشی از خود حقیقی ما هستند. آنچه خطرناک و ترسناک است، سرکوب و نادیده گرفتن این هیجانات است.
پیامد های منفی روانی اجتناب یا انکار هیجانات
بخش بزرگی از مشکلات انسانها ناشی از پدیدهای غیرمعمول در ذهن است: در ارتباط نبودن با هیجانات، انکار هیجانات و لمس نکردن تجارب هیجانی. گاهی اجتناب از هیجانات خصوصا هیجانات دشوار میتواند برگرفته از الگویی باشد که به شکل عادت درآمده است. گاه حتی از این اجتناب کردن آگاه هم نیستید، با این حال گوش ندادن و توجه نکردن به هیجانات ناراحتکنندهتان میتواند پیامدهای نامطلوبی به همراه داشته باشد. کریستوفر گرمر، نویسنده کتاب “مسیر آگاهانه به سوی خود” به الگوهایی اشاره میکند که هنگام تجربه هیجانات دشوار در افراد نمایان میشود: “من این هیجان رو دوست ندارم” “کاش این هیجان رو نداشتم” “من نباید این هیجان رو داشته باشم” “من به اشتباه این هیجان رو دارم” این الگوها کمکی نمیکنند، به نظر میرسد هرچه بیشتر با این هیجانات بجنگید نیرومندتر میشوند، این فکر که “من بد هستم” فقط باعث آشفتگی شما شده و سبب میشود دست به کارهایی بزنید که ممکن است پیامدهای نامناسبی داشته باشند.
نتایج مثبت هشیاری و توجه به هیجانات درونی
آگاهی از خود و هیجاناتتان میتواند به تغییر این الگو کمک کند. وقتی هیجانی را که دارید دوست ندارید، در نظر بگیرید که پیام این هیجان برای شما چیست؟ آیا نیازی در شما بیدار شده است؟ آگاهی از خود و هیجانها مهارتی است که میتواند در شناخت هیجانات به شما کمک کند. زمانی از تجربه درونی تان آگاه خواهید شد که با کنجکاوی و اشتیاق آن را به نظاره بنشینید. چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ هیجانات بدنیام به من چه میگویند؟ این چه هیجانی است؟ چه زمانی این هیجان به سراغم آمد؟ در واقع شما به آنچه که هیجاناتتان به شما میگویند توجه میکنید و همزمان به خودتان هم توجه میکنید. هشیاری نسبت به هیجاناتتان کمک میکند انتخاب درستی از مهارتهایتان داشته باشید و روشهای مخربی را به کار نگیرید.
سخن آخر
در پایان باید یادآوری کرد که هیجان ها بخش مهی از زندگی ما هستند چه گرایش به پنهان نگه داشتن آنها داشته باشیم یا از آنها اجتناب کنیم و چه آنها را ابراز کنیم، آنها زندگی ما را به شیوههای مختلفی هدایت میکنند.
دکتر ساره بهزادی پور
source