آنتونی بلینکن در تلاش است تا تشکیلات خودگردان فلسطینی در جنگ حماس و اسرائیل نقشی ایفا کند. استقبال سرد دو طرف درگیر جنگ از این پیشنهاد نقاط ضعف تشکیلات خودگردان را نمایان می‌کند. با این حال این تشکیلات دارای یک سیستم امنیتی بسیار مهم است. نقش احتمالی این تشکیلات در جنگ و پس از آن چه می‌تواند باشد؟

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده در روز یکشنبه ۵ نوامبر در نخستین بازدید از رام‌الله، مرکز تشکیلات خودگردان فلسطینی از زمان حملات ۷ اکتبر حماس به اسرائيل، ابراز تمایل کرد که این تشکیلات پس از پایان جنگ کنترل غزه را در دست بگیرد.

محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی تاکید کرد که «نوار غزه بخشی جدایی ناپذیر از کشور فلسطین» است و تشکیلات خودگردان فلسطین می‌تواند با پایان اشغال اسرائيل، نقش خود را در چارچوب یک «راه حل سیاسی جامع برای کرانه باختری، اورشلیم شرقی و نوار غزه» ایفا کند.

این رهبر ۸۷ ساله فلسطینی در دیدار با آقای بلینکن گفت: «من نمی‌توانم هیچ کلمه‌ای برای توصیف نسلی‌کشی و تخریبی که ماشین جنگ اسرائیلی بر مردم فلسطینی ما در نوار غزه تحمیل کرده است، بیابم.»

تشکیلات خودگردان که در سال ۱۹۹۶ و متعاقب پیمان اسلو تاسیس شد، به طور رسمی تنها کنترل کامل ۱۸ درصد کرانه باختری یعنی منطقه «الف» را بر عهده دارد. این سازمان همچنین به طور مشترک با اسرائیل در کنترل منطقه «ب» نیز سهیم است. اما منطقه «ج» در اشغال کامل اسرائیل است.

پیش از درگیری میان سازمان آزادی بخش فلسطینی (فتح) و حماس، کنترل نوار غزه هم در اختیار تشکیلات خودگردان بود، اما با پیروزی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۵ و متعاقب آن پیروزی در درگیری با فتح و اخراج نمایندگان این حزب از نوار غزه، از سال ۲۰۰۷ کنترل این قسمت از سرزمین‌های فلسطینی در دست حماس است.

عدم مقبولیت و اختیارات بسیار محدود

بسیاری از فلسطینی‌ها به تشکیلات خودگردان به عنوان یک سازمان «فاسد و سرکوبگر» می‌نگرند. با این حال این تشکیلات دارای ساختار اداری و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی است. تشکیلات خودگردان فلسطینی همچنین از سوی ایالات متحده، اتحادیه اروپا و دیگر حامیان بین‌المللی تامین مالی می‌شود.

اطلاعات کمی به صورت رسمی از دستگاه امنیتی فلسطینی در کرانه باختری موجود است. بنابر منابع متعدد، حدود ۴۰ هزار مرد مسلح در این نیروها عضویت دارند و برخی از واحد‌های آن مجهز به خودروهای نظامی سبک است. این نیروها در شاخه‌های مختلفی فعالیت می‌کنند:

پلیس فلسطینی (PCP) که عهده‌دار وظایفی غیرنظامی مانند تامین نظم شهر، مبارزه با مجرمان و اداره زندان‌ها است، حدود ۱۰ هزار عضو دارد و از حمایت مالی و فنی اتحادیه اروپا بهره می‌برد.

نیروهای امنیتی ملی فلسطینی (NSF) مجموعه‌ای از نیرهای شبه‌نظامی است که عمدتا به عنوان ارتش فلسطینی در نظر گرفته می‌شود. این نیروها بین ۱۰ تا ۳۰ هزار عضو دارند و حمایت و آموزش اردن و ایالات متحده بهره می‌برند.

سرویس اطلاعات عمومی فلسطینی (GIS) با سه هزار مامور اطلاعاتی به مبارزه با جاسوسی و همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی خارجی می‌پردازد.

سرویس امنیت پیشگیرانه (PS)، آژانس اطلاعاتی داخلی تشکیلات خودگردان فلسطینی است که حدود دوهزار مامور دارد.

همچنین، گارد ریاست جمهوری (PG) که عهده‌دار وظیفه حفاظت از رئیس تشکیلات خودگردان است، حدود دو تا سه هزار نفر عضو دارد.

از سال ۲۰۰۷ و پس از درگیری فتح و حماس، همه نیروهای وفادار به رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در مناطقی مشخص از کرانه باختری مستقر شده‌اند و به همکاری پیوسته با دولت اسرائیل می‌پردازند.

ژان پاول شانیولو، مدیر موسسه تحقیقات و مطالعات مدیترانه خاورمیانه (iReMMO) می‌گوید: «همکاری تمام و کمال میان سرویس‌های اطلاعاتی فلسطینی و اسرائیلی در هر شرایطی ادامه پیدا کرده است. هربار محمود عباس قصد قطع این همکاری امنیتی را داشته، با مخالفت آمریکایی‌ها مواجه شده و در نتیجه دست از این کار شسته است. این رابطه‌ای تقریبا ارگانیک است و به همین خاطر هم بسیاری از فلسطینی‌ها معتقدند که با وجود آن هیچ بازگشت سیاسی امکان‌پذیر نیست. و به همین دلیل هم بسیاری تشکیلات خودگردان را به نوعی همکاری با اسرائیل متهم می‌کنند. در نتیجه بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه با خودروهای زرهی اسرائیلی و در وانت‌های ارتش اشغال‌گر برای این تشکیلات فاجعه بار و از نگاه اکثریت قریب به اتفاغ فلسطینیان غیرقابل پذیرش است.»

آیا تشکیلات خودگردان می‌تواند دوباره کنترل غزه را در دست بگیرد؟

فردریک انسل، متخصص امور خاور نزدیک بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطینی به نوار غزه از نقطه نظر حقوقی، بین‌المللی و دیپلماتیک اجتناب ناپذیر می‌داند و می‌گوید: «هیچ جایگزین دیگری وجود ندارد. اسرائيل در آن‌جا هیچ مشروعیتی ندارد و همچنین تمایلی هم برای اشغال مجدد و یا حتی ضمیمه آن‌ منطقه به خاک خود ندارد. مصر هم که تا سال ۱۹۶۷ آن را اشغال کرده بود، هیچ تمایلی به تصاحب مجدد نوار غزه ندارد و هیچ دولتی ه حاظر نیست نیروهای کلاه آبی حافظ صلح را برای کنترل آن منطقه بفرستد.»

با این حال تحقق این بازگشت نیازمند برقراری شرایط بسیاری است.

آقای انسل می‌گوید: «نخستین شرط که به هیچ عنوان درحال حاضر قابل مشاهده نیست، خلع سلاح نیروهای اصلی حماس یعنی موشک‌ها و نیروهای مسلح آن که توانایی ورود به خاک اسرائيل را دارند، است. تا زمانی که این شرط محقق نشود، اسرائيل دست از جنگ نمی‌کشد. شرط دوم، حمایت گسترده جامعه بین‌المللی است. و شرط سوم این است که دولت کنونی اسرائيل در کوتاه مدت سقوط کند.»

این محقق و مدرس دانشگاه سیانس‌پو معتقد است که اگرچه شرایط کنونی و درنتیجه آن ترکیب عناصر مزبور بسیار مشکل است اما این اتفاق «غیر ممکن» نیست و می‌توان به آن‌ «امید معقولی» داشت.

او می‌افزاید: «بر اساس تمام نظرسنجی‌هایی که از زمان حمله حماس به اسرائیل به حماس در ۷ اکتبر انجام شده است، احزاب چپ میانه و میانه‌رو در اسرائیل برای روی کار آمدن از شانس بسیار بالایی برخوردارند. آن‌ها به هیچ عنوان مخالف راه حل دو کشوری نیستند و قصد دارند مذاکرت را با فلسطینیان از سر بگیرند.»

ایالات متحده هیچ راه حل سیاسی ندارد

آنتونی بلینکن در روز ۳۱ اکتبر در مقابل کمیته مالی سنا در کنگره ایالات متحده، پیشنهاد دولت این کشور را مبنی بر این که «یک تشکیلات خودگردان فلسطینی احیا شده و اثربخش در نهایت مسئولیت امنیت در نوار غزه را بر عهده بگیرد»، بیان کرد. این پیشنهاد با مخالفت صریح حماس مواجه شد.

اسامه حمدان، نماینده ارشد حماس در لبنان در کنفرانس مطبوعاتی خود روز یکشنبه گفت: «مردم ما به ایالات متحده اجازه نمی‌دهند نقشه‌های خود را برای به وجود آوردن دولتی مطابق میل آن‌ها و اشغال‌گران، عملی سازد. مردم ما یک دولت ویشی جدید را نمی‌پذیرند.»

طرف اسرائيلی نیز از پروژه رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا استقبال نکرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل عصر دوشنبه بار دیگر امکان آتش پس در غزه را رد کرد و متعهد شد که «مسئولیت تمام و کمال امنیت غزه» را پس از جنگ در دست خواهد گرفت.

به هرحال به نظر می‌رسد راه تحقق پیشنهاد دولت آمریکا، روی کار آمدن چهره‌ای جدید در تشکیلات خودگردان فلسطینی و همکاری جامعه جهانی با این سازمان و همزمان کنار رفتن دولت راستگرای لیکود از قدرت در اسرائيل باشد.

source